سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

 

حدیث کساء

مفهوم حدیث کساء

حدیث کساء از احادیث مشهور بین خاصه و عامه است که در کتب فریقین (شیعه و اهل سنت ) به طرق و اسانید مختلف بیان شده است و مبدأ اصطلاحاتی همچون اصحاب کساء، آل عباء، پنج تن آل عبا و… گردیده است.

مقدار مسلّم و مورد اتفاق این حدیث در تمامی آثار شیعه و سنی چنین است: “روزی پیامبر اکرم و حضرت امیر و فاطمه زهرا و حسن و حسین (علیهم السلام) در منزل ام سلمه گرد هم آمدند، پیامبر بالاپوشی بر سر خود و آن چهار تن دیگر افکند، و در آن حال چنین دعا کرد: «خدایا اینان اهل بیت و وابستگان خاص من هستند، پس هر پلیدی را از ایشان بزدای و آنان را (از هر عیب و گناه) پاک و مطهر بدار» پس از آن جبرئیل فرود آمد، و آیه تطهیر: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً »[1] را فرود آورد.

در جوامع روایی مراد از “حدیث کساء” گاه مجموعه‏اى از احادیث است که در کتب حدیثى و … اهل تسنن و تشیع در شأن نزول آیه‏ تطهیر و جریان اجتماع اصحاب خمسه ‏(ع) در زیر کساء آمده است، و گاه مراد حدیثى است که در برخى از کتب مانند: “المنتخب” و “عوالم العلوم…”[2] و “منتهى الآمال”[3] “مفاتیح الجنان” و… ذکر گردیده است.
حدیث کساء و سند آن

با توجه به مطلب ذکر شده مبنی بر این که در جوامع روایی منظور از حدیث کساء یکی از دو صورت زیر است، سند هریک را به صورت مجزا بررسی می کنیم :


أ‌. حدیث کساء در منابع اهل تسنن و تشیع:

واقعه‏ کساء که در جریان نزول آیه‏ تطهیر: “إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً”[4] به دست مبارک پیامبر گرامى اسلام (ص) تحقق یافته است، امرى است مسلم و قطعى. و این واقعه که در متون و احادیث فراوانى از اهل تسنن (صحابه و تابعین) و تشیع (امامان معصوم ‏(ع) و سایرین) نقل شده است، از جمله مواردى است که بیانگر مقام شامخ و الاهى ذوات مقدسه‏ اصحاب کساء مى‏باشند. این واقعه به گونه‏ متواتر از محدثان شیعه و سنّى نقل گردیده و شواهد و قراین بسیارى در تاریخ مؤید آن مى‏باشد.

از این رو، روزى که این واقعه در آن رخ داد، به نام “روز کساء” و پنج نفرى که در آن روز مشمول آیه‏ شریفه و لطف ویژه‏ الاهى قرار گرفتند به نام “اصحاب کساء”[5] شناخته و معروف شده اند. اصحاب (و اهل) کساء عبارتند از: پیامبر اکرم (ص)، امیرمؤمنان على، فاطمه، حسن و حسین (‏ع).

روایات فراوانى که در این زمینه وجود دارد، یکسان نبوده و اختلافاتى در محتوا و الفاظ دارند. عده‏اى از آنان اصل ماجرا را بیان نموده، خصوصیات آن را ذکر نمى‏کنند. عده‏اى هم به جزئیات و خصوصیات واقعه پرداخته‏اند، لکن هر کدام از آنان تشریح گوشه‏اى از ماجرا را عهده دارند.

بدین سبب سخن در باره‏ آیه‏ تطهیر و تفسیر و بررسى روایات مربوط به آن و این که آیه‏ کریمه، اختصاص به اهل بیت و اصحاب کساء (ع) دارد از مجال فعلى بحث بیرون است و گمان این است که با مراجعه به کتاب‏هایى که در این زمینه نگاشته شده، و نیز تفاسیر و مجامع روایى، غناى کافى براى خواننده‏ آن کتب حاصل خواهد شد.[6]

شاید ذکر این مطلب کافى به نظر برسد که یکى از دانشمندان، پیرامون آیه‏ تطهیر کتابى تألیف نموده است که در صفحات قابل توجهى از مجلد اول آن به بیان متون حدیث پرداخته و تعداد صحابه را که این حدیث را نقل مى‏کنند، بیش از پنجاه تن ذکر نموده است.[7]

تعداد روایات مربوط به آیه تطهیر افزون بر هفتاد حدیث مى‏باشد.[8] قندوزى حنفى مذهب، پس از نقل مطالبى در مورد “مودت قربى” که مى‏گوید رسول خدا (ص) پس از فرود آمدن آیه‏ “و امر اهلک بالصلاه و اصطبر علیها” مدت نه ماه به در خانه فاطمه (ع) مى‏آمد و مى‏فرمود: ” إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً “، چنین گفته است: این خبر از سیصد تن از صحابه روایت شده است.

شایان ذکر است کسی که تلاش در انکار اکثر روایات مربوط به فضایل اهل بیت ‏(ع) دارد، به صحت حدیث کساء اعتراف نموده و مى‏گوید: “اما حدیث کساء صحیح است”.[9]

با فحص در سندهاى احادیث مربوط به آیه‏ تطهیر و جریان کساء، اسامى راویان از اصحاب به بیش از سى نفر خواهد رسید. عده‏اى از آنان عبارتند از: 1? امیرمؤمنان على (ع) 2? امام حسن بن على (ع) 3? امام على بن الحسین (ع) 4? امام صادق (ع) 5? امام رضا (ع) 6? جابر بن عبداللَّه 7? عبداللَّه بن عباس 8? عبداللَّه بن جعفر الطیار 9? بریده الاسلمى 10? عبداللَّه بن عمر 11? عمران بن حصین 12? سلمه بن الاکوع 13? ابوسعید الخدرى 14? انس بن مالک 15? ابوذر 16? ابولیلى 17? ابوالاسود دئلى 18? عمرو بن میمون اودى 19? سعد بن ابى وقاص 20? ام سلمه 21? عایشه 22? عمربن ابى سلمه 23? ابوالحمراء 24? زینب بنت ابى سلمه 25? عامر بن سعد 26? البراء بن عازب 27? واثله بن الاسقع (الاصقع) 28? ثوبان غلام پیامبر (ص) 29? عطاء بن سیار 30? ابوهریره و… .[10]

البته همان گونه که قبلاً بیان گردید، اختلاف‏هایى در الفاظ روایات و شرایط و مکان و زمان جریان کساء و نزول آیه‏ تطهیر ممکن است مشاهده شود، ولى هیچ جاى تردیدى در اصل حدیث کساء وجود ندارد، اما این که سرّ اختلاف‏ها چیست، خود موضوع مهمّ و جدایى است که ضرورت چندانى در مطرح نمودن آن در این نوشتار وجود ندارد، لکن به طور خلاصه مى‏توان گفت حادثه‏ کساء در منزل ام سلمه واقع گردیده است، گرچه برخى احتمال داده‏اند که در منزل دیگر همسران پیامبر (ص) اتفاق افتاده باشد. و این نه تنها نشانه‏ ضعف نیست، بلکه شواهد و قراین دیگرى است بر این که افرادى دیگرى مثل عایشه و زینب نیز، شاهد ماجرا بوده‏اند، هرچند که وقوع آن در خانه‏ ام سلمه، نشانه‏ مقام و شخصیت آن بانوى گرامى است.[11]

حتى برخى احتمال این که حادثه کساء در منزل فاطمه زهرا (ع) واقع شده باشد را احتمالى قوى دانسته‏اند.[12] عده‏اى از محدّثان احتمال تعداد و تکرار این حادثه را داده‏اند که چندان صحیح به نظر نمى‏رسد[13] و مى‏توان گفت: اصل حادثه در منزل ام سلمه اتفاق افتاده و در همان جا آیه‏ تطهیر نازل شده، لکن بعداً رسول خدا (ص) در موارد مختلف داستان مزبور را تکرار نموده است تا قضیه روشن شود و مصادیق “اهل بیت” معین گردد تا بعداً کسى نگوید زنان رسول خدا مصادیق اهل بیت هستند یا بگوید، داستان مزبور یک امر عادى بوده است،[14] یا در جریان کساء، جمعى از خویشاوندان و خدمتگزاران و یاران خاص رسول اکرم (ص)، شاهد و ناظر حادثه‏ کساء بوده و آن را نقل نموده‏اند؛ مانند: امام على (ع) ، امام حسن (ع)، ام سلمه، عایشه، زینب دختر ام سلمه، ثوبان، غلام آزاد شده‏ پیامبر (ص)، واثله بن اسقع.[15] (با فرض صحت سند تمامى نقل‏ها).

پس در این که بعد از نزول آیه‏ تطهیر در خان? ام سلمه، پیامبر اکرم (ص) على و فاطمه و حسن و حسین‏ (ع) را به نزد خویش خوانده و جامه‏اى را که بر دوش داشت، بر سر آنها افکنده و فرمود: “پروردگارا، اینان اهل بیت من هستند، آلودگى را از ایشان برطرف کن و پاکیزه شان گردان”، هیچ تردید و شبهه‏اى میان علماى شیعه وجود ندارد و یقیناً، ام سلمه و … هرچند داراى منزلت و مقامى هم باشند، داخل در اهل بیت نبوده و از جمله‏ افرادى که در زیر کساء جمع شده بودند، نمى‏باشند.[16]
ب. حدیث کساء به نقل از فاطم? زهرا (ع): از بخش نخست این نوشتار، چنین نتیجه گرفته شد که حدیث کساء، بنابر اتفاق شیعه و سنى، امرى قطعى و روشن است و جاى هیچ شک و شبهه‏اى در سند و متن حدیث وجود ندارد، ولى حدیثى تحت عنوان “حدیث کساء” به نقل از دخت گرامى پیامبر اسلام (ص) و سرور بانوان جهان، فاطمه زهرا (س) در برخى کتب آورده شده است؛ مثلاً در “مفاتیح الجنان” محدث قمى، این حدیث در پایان کتاب آورده شده است،[17] ولى وجود این حدیث در مفاتیح، دلیلى بر صحت و درستى این حدیث در نزد علماى شیعه، حتى مرحوم محدث قمى نمى‏باشد چرا که این متنی که به عنوان حدیث کساء در مفاتیح آمده است، هم از نظر متن و هم از نظر سند، اشکال دارد….(زیرا) حدیث کساء به اتفاق شیعه و سنی در خانه «ام سلمه» بوده، ولی روایت جدید (مفاتیح الجنان ) می گوید در خانه حضرت فاطمه (س) بوده![18]. ضمن این که در انتساب حدیث کسائی که در انتهای مفاتیح الجنان است به مرحوم محدث قمی شبهه وجود دارد و بسیاری از علما آن را منتسب به محدث قمی نمی دانند و معتقدند که پس از ایشان به کتاب اضافه شده است.

از این رو، مى‏توان گفت آنچه به عنوان “حدیث کساء” از فاطمه‏ زهرا (ع) نقل شده، سند معتبرى ندارد؛ زیرا:

1? آن گونه که محدث قمى، فرموده است، شاید اولین کسى که این حدیث را بدون ذکر سند، نقل نموده است، شیخ طریحى در کتاب “المنتخب” مى‏باشد،[19] که از علماى قرن یازدهم هجرى قمرى مى‏باشد و به مدت هزار سال و … از چنین حدیثى، خبرى نبوده است. چنان که مرحوم محدث قمى به این مطلب تصریح نموده است. او مى‏گوید: “حدیثى که در عصر ما به این شکل به حدیث کساء معروف شده است، در هیچ یک از کتاب‏هاى معتبر حدیث و یا اصول حدیثى و مجامع متقن محدثان دیده نشده است. و مى‏توانیم آن را از مختصات کتاب المنتخب بدانیم.”[20]

2? به رغم این که حدیث کساء در کتاب المنتخب، بدون سند مى‏باشد، در نقلى که در حاشیه‏ کتاب “عوالم العلوم” آمد، به صورت مسند ذکر گردیده است،[21] “رأیت بخط الشیخ الجلیل السید هاشم، عن شیخه السید ماجد البحرانى، عن…، عن على بن ابراهیم، عن ابیه ابراهیم بن هاشم، عن احمد بن محمد بن ابى نصر البزنطى، عن قاسم بن یحیى الجلا الکوفى، عن جابر بن عبداللَّه الانصارى، عن فاطمه الزهرا (ع)، بنت رسول اللَّه (ص)، قال: سمعت فاطمه، انها قالت: دخل علىّ ابى رسول اللَّه (ص)، فقال: السلام علیک یا فاطمه…”.

لکن با فرض این که شیخ عبداللَّه ‏بن نوراللَّه بحرانى این سند را در حاشیه‏ عوالم نوشته باشد، بر اساس چه ملاک و معیارى تشخیص داده است که آنچه که مشاهده نموده است، همان خط سید هاشم بحرانى باشد؟

ثانیاً، سند (از ناحیه‏ برخى راویان مانند، قاسم بن یحیى و…) مشکل داشته و معتبر نمى‏باشد.

ثالثاً، با این که سید هاشم بحرانى در دو کتاب خود به نام‏هاى “تفسیر البرهان” و “غایه المرام” اهتمام خاصى به جمع آورى احادیث دارد (نه تصحیح احادیث)، چرا دلیل این حدیث را در آنها ذکر ننموده است؟

رابعاً، محدثان بزرگى مانند کلینى، شیخ طوسى، شیخ مفید و … در سلسله سند وجود دارند، لکن هیچ کدام این حدیث را در کتاب‏هاى خود ذکر نکرده‏اند!

3? هیچ یک از منابع حدیثى اهل تسنن و تشیع که در صدد جمع آورى روایت‏هاى منسوب به اهل بیت ‏(ع) بوده‏اند، مانند بحارالانوار و…، این حدیث را ذکر ننموده است.

4? با ملاحظه‏ نظر محدث قمى در مورد این حدیث در “منتهى الآمال” از یک سو و سخن او در مقدم? ملحقات مفاتیح الجنان که نگران کم و زیاد شدن بعضى زیارت‏ها و یا دعاها به کتاب خود مى‏باشد، و اهمیت و جایگاهى که این کتاب در میان مردم دارد، از سوى دیگر، و انضمام مطالب و اشکالاتى که قبلاً بیان شد، شاید بتوان گفت حدیث کساء با عنوان “حدیث کساء به سند صحیح از عوالم” از اضافاتى است که بعد از رحلت ایشان، در مفاتیح الجنان صورت پذیرفته است، یا… .[22]

در نتیجه، حدیثى که در برخى کتب به فاطمه زهرا (ع) نسبت داده مى‏شود، نمى‏تواند معتبر باشد، به ویژه آن که، متن حدیث با سایر متن‏هاى معتبر، متفاوت است.

گروهی از دانشمندان شیعه رساله های مستقلی درباره اسناد حدیث کساء نگاشته و به اثبات اعتبار آن پرداخته اند که از جمله آنهاست:

1 . سند حدیث کسا ء، اثر آیه الله مرعشی نجفی، چاپ 1356 ق.

2? آیه التطهیر فی الخمسه اهل الکساء، اثر محیی الدین موسوی غریفی، چاپ 1377 ق؛

3? حدیث الکساء عند اهل السنه، اثر سید مرتضی عسکری، چاپ اول

4? سند حدیث شریف کساء، از علی اکبر مهدی پور، چاپ 1410 ق.

همچنین شرح هایی بر متن معروف حدیث کساء نوشته شده که از آن جمله است:

1? التحفه الکسائیه، از شیخ بافقی یزدی (م 1310 ق)

2? کشف الغطاء عن حدیث الکساء، از شیخ علی آل عبدالغفار کشمیری (م 1345 ق) . و نیز ده ها تن از شعرای نامدار عرب و فارس و ترک و لر و اردو، حدیث کساء را به نظم درآورده اند. [23]
حدیث کساء و اثبات ولایت و عصمت اهل بیت

همانگونه که مشاهده شد روایات فراوانى در مورد حدیث کساء به طور اجمال وارد شده[24] که از هم? آنها استفاده مى‏شود، پیامبر (ص)، على، فاطمه، حسن و حسین (ع) را فرا خواند و یا به خدمت او آمدند؛ پیامبر (ص) عبایى بر آنها افکند، و فرمود:

خداوندا! اینها خاندان من هستند، رجس و آلودگى را از آنها دور کن، در این هنگام آیه إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ نازل گردید.

دانشمند معروف اهل سنت حاکم حسکانى نیشابورى در شواهد التنزیل[25] و هم چنین سید ابن طاووس [26] این روایات را به طرق متعدّد از راویان مختلفى گردآورى کرده اند.

این حدیث از نظر معنا دارای دو نکت? قابل توجه و دارای اهمیت است:


1?اثبات امامت و ولایت:

حدیث کساء در مرحل? اول به مسئل? امامت و ولایت اهل بیت اشاره می کند و این مقام را در ایشان منحصر می کند.

الف) مقام امامت اهل بیت: حضرت رسول (ص) در مناسبت ها و زمان های مناسب از جانشینی امام علی (ع) سخن گفته اند. حدیث کساء یکی از آن موارد است. آن حضرت (ص) در یکی از فرازهای حدیث، امام علی (ع) را برادر، وصی، خلیفه و پرچمدار خود معرفی می کند.[27] و برای آن که به مقام اهل بیتش و اهمیت آنان نزد خود اشاره کند تا بعد از وفاتشان حرمت آنان حفظ شود، بعد از جمع نمودن اهل بیت در زیر کساء فرمودند: اینانند خاندان من و خواص و نزدیکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است؛ مى آزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد، و به اندوه مى اندازد مرا هرچه ایشان را به اندوه در آورد. من در جنگم با هر که با ایشان بجنگد. از من اند و من از ایشانم پس درودهاى خود و برکت ها و مهر و آمرزشت را بر من و آنان بفرست و در صلحم با هر که با ایشان در صلح است و دشمنم با هر کس که با ایشان دشمنى کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست دارد.

ب) انحصار مقام امامت: بعد از این که امام حسن، امام حسین، امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) به خدمت رسول گرامی اسلام (ص) رسیدند ایشان کساء یمانی را روی این بزرگوارن قرار دادند و از خداوند خواستند که آنها را از رجس و پلیدی دور شمرد که آی? شریفه نازل شد. اکنون سؤال این است که آیا واقعاً این کار پیامبر دلیلی داشته یا بیهوده و بدون دلیل صورت گرفته؟ در پاسخ باید گفت که ممکن نیست پیامبر (ص) با آن عظمت و آگاهی کاری بیهوده انجام دهد.[28] پس این کار حضرت دلیل و حکمتی داشته که با کمی دقّت در سیاق جمله های قبل و بعد از آی? «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ…» روشن می شود، آن حضرت قصد داشته اهل بیت را کاملاً مشخص و جدا از دیگران کند و بگوید: آی? «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ…» تنها در باره این گروه صادق است، که مبادا کسى مخاطب در این آیه را تمام افراد خانواد? پیامبر (ص) و همه کسانى که جزء خاندان او هستند بداند؛ یعنی اگر پیامبر این کار را برای تمییز اهل بیتش انجام نمی داد، ممکن بود تمامی زنان و خویشاوندان آن حضرت از اطلاق آیه استفاده کنند و خود را داخل در مضمون آیه بدانند. فلذا در بعضى از روایات آمده است که پیامبر (ص) سه بار این جمله را تکرار کرد:” خداوندا اهل بیت من این ها هستند پلیدى را از آنها دور کن.[29]

و در منابع اهل سنت نیز آمده که آن حضرت تا چهل شب نزدیک نماز صبح در خان? علی و فاطمه (ع) را می زد و می فرمود: «السلام علیکم أهل البیت و رحمه الله و برکاته ، الصلاه رحمکم الله »، إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا[30].[31]
2? اثبات عصمت:

نکت? مهم دیگری که در این حدیث به آن اشاره شده، عصمت اهل بیت و به تبع آن تمامی امامان از رجس و پلیدی است. از آن جا که این حدیث شأن نزول برای آی? «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ» است، همان طور که این آیه بر معصومیت اهل بیت(ص) دلالت می کند، حدیث کساء هم این گونه است.

در آی? فوق بعضى از مفسران،”رجس” را، تنها اشاره به شرک و یا” گناهان کبیره زشت” همچون” زنا” دانسته‏اند، در حالى که هیچ دلیلى بر این محدودیت در دست نیست، بلکه اطلاق “الرجس” (با توجه به این که الف و لام آن” الف و لام جنس” است) هرگونه پلیدى و گناه را شامل مى‏شود، چرا که گناهان همه رجسند، و لذا این کلمه در قرآن به”شرک”،”مشروبات الکلى”، “قمار”، “نفاق”، “گوشت هاى حرام و ناپاک” و مانند آن اطلاق شده است.[32]

از سویی دیگر، با توجه به این که اراد? الاهى تخلف ناپذیر است، و جمله «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ‏» دلیل بر اراده حتمى او مى‏باشد، مخصوصاً با توجه به کلمه “انّما” که براى حصر و تأکید است، روشن مى‏شود که اراده قطعى خداوند بر این قرار گرفته که اهل بیت از هرگونه رجس و پلیدى و گناه پاک باشند، و این همان مقام عصمت است.

این نکته نیز قابل توجه است که منظور از اراد? الاهى در این آیه دستورات و احکام او در مورد حلال و حرام نیست (اراد? تشریعی)، چرا که این دستورات شامل همگان مى‏شود و اختصاص به اهل بیت ندارد، بنابر این با مفهوم کلمه “انّما” سازگار نمى‏باشد.

پس این اراده مستمر اشاره به یک نوع امداد الاهى است که اهل بیت را بر عصمت و ادامه آن یارى مى‏دهد و در عین حال منافات با آزادى اراده و اختیار ندارد.

در حقیقت مفهوم آیه همان چیزى است که در زیارت جامعه نیز آمده است: خداوند شما را از لغزش ها حفظ کرد و از فتنه انحرافات در امان داشت، و از آلودگی ها پاک ساخت و پلیدى را از شما دور کرد، و کاملاً تطهیر نمود.[33] با این توضیح در دلالت آیه فوق بر مقام عصمت اهل بیت نباید تردید کرد.[34]

با بیان نکات فوق اهمیت حدیث کساء که در اثبات ولایت و عصمت اهل بیت است، روشن شد.

حال به یک سوال هم در مورد این حدیث است و آن اینکه حدیث کساء چگونه مؤید این نکته است که «اهل البیت» در آیه تطهیر، علی و فاطمه و حسن و حسین هستند؟

در روایات آمده است :که یکی از روزهایی که پیغمبر اکرم (ص) در خانة ام سلمه بود، جبرئیل آیه «إنّما یرُید الله ِلیذهب عَنکم الرِجس أَهل البَیت و یُطهِرکم تطهیراً» را بر آن حضرت نازل کرد. آنگاه رسول اکرم (ص) حسن، حسین ، فاطمه و علی (علیهم السلام) را احضار کرده، اطراف خود نشاند. سپس پارچه ای ـ یا عبای پشمین خود را بر سر همگی کشید و با خواندن این آیه، عرضه داشت: «اَلّلهم هؤلاء أَهلُ بَیتی، اللّهم أَذهِب عَنهم الرِجس وطَهّرِهم تَطهیراً»؛ [خدایا! اهل بیت من اینها هستند. خدایا! رجس و پلیدی را از اینها دور کن و مطهّرشان گردان.] امّ سلمه بادیدن این صحنه گفت: یا رسول الله! آیا من نیز در این مجموعه داخل و مشمول این آیه هستم؟ فرمود: تو بر مکانت و منزلت خود هستی، تو بر خیر هستی؛ «أنتِ علی مکانکِ وإنکِ علی خیرٍ». آنچه که گذشت اصل ماجرا بود، لیکن برخی خصوصیات جالب توجه در این ماجرا وجود دارد که در پاره ای از روایات از زبان امّ سلمه این گونه نقل شده است: حضرت رسول (ص) به من فرمود: تو بر خیر هستی، تو از همسران پیغمبر هستی، ولی نگفت: تو از اهل بیت هستی؛ «إنّک إلی خیر، إنّک من أزواج النبیّ» وما قال: إنک من أهل البیت. (شواهد التنزیل2/24) آن حضرت به من فرمود: [تو از زنان شایستة من هستی، لیکن اگر به من فرموده بود: تو از اهل بیت هستی، برایم بهتر بود از هر چه که خورشید بر آن میتابد و از آن غروب میکند] فقال رسول الله (ص): «أنْتِ منْ صالحِ نسائی» فلو کان قال: نعم کان أحبّ إلیّ ممّا تطلع علیه الشمس و تغرب. (شواهد التنزیل 2/87، ح 764)
تذکّر: این حدیث و امثال آن بیانگر غبطة امّ سلمه از عدم توفیق حضور در آن جمع است. [سَر خود را زیر عبا داخل کردم و گفتم: ای پیامبر خدا! من نیز با شما هستم؟ فرمود: تو بر خیر هستی] فأدخلتُ رأسی فی الکساء فقلت: یا رسول الله! وأنا معکم فقال : «إنک إلی خیر» (بحار35/222) بعد از آن دعای او دربارة پسر عمّش، علی و فرزندان او تمام شد، مرا وارد کرد. این جمله نشان میدهد که رسول اکرم (ص) خواسته است با در نظر گرفتن مو قعیت و شخصیت امّ سلمه، عنایتی در حقّ او کند تا از او دلجویی شده باشد. بادیدن این صحنه، کسا و عبا را بلند کردم که وارد شوم. آن حضرت از دستم کشید و نگذاشت وارد شوم. آنگاه به من فرمود: تو بر خیر هستی؛ «قالت أُم سلمة رضی الله عنها: فَرفَعتُ الکَساء لِأَدخل معَهم فَجَذَبه مِن یَدی» وقال: «إِنّک عَلی خَیر» (در المنثور6/604 ،احزاب/33).
پیغمبر اکرم (ص) عبای خود را بر روی زمین پهن کرد و همه را روی آن نشاند. سپس چهار طرف عبا را با دست چپ خود گرفته، روی سرشان آورد و دست راست خودش را بالا گرفت و گفت: «هؤلاء أَهل البَیت فَأذْهِبْ عَنهم الرِجس وطَهِِّرهم تَطهیراً» (جامع البیان 22/7) رسول اکرم (ص) علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) در خانة من بودند. من خزیره ای برای آنان درست کردم، خوردند و خوابیدند. سپس آن حضرت عبا یا قطیفه ای روی آنها کشید و گفت: «اَللّهم هؤلاء أَهل بَیتی أِذْهب عَنهم الرِجس و طَهِّرهم تطهیراً». (جامع البیان، تفسیر طبری، ذیل آیة 33) مجموع این روایت بیان گر اهتمام پیغمبر اکرم (ص) برای نقل و بیان آیة تطهیر و تلاش آن حضرت برای معرفی و تعیین مصادیق اهل بیت است.
البته ام سلمه از زن های صالح و شایسته رسول اکرم (ص) و شخصیتی بود که نزد شیعه و سنی از احترام ویژه ای برخوردار است و ائمة اطهار (علیهم السلام) از او به عظمت یاد میکردند، لیکن رسول اکرم (ص) حاضر نشد او را در آن مجموعه، داخل کند. از این رو وقتی که عبا را بلند کرد تا داخل شود حضرت رسول (ص) آن را کشید و از دست او گرفت . چنان که بعد از پهن کردن عبا و نشستن خمسة طیبه روی آن، اطراف عبا را جمع کرد. شاید بدین جهت که ام سلمه یا دیگران در اطراف و گوشه های آن ننشینند. در عین حال ام سلمه، که به حساسیت موضوع و ویژگی موقعیت پیش آمده توجّه داشت، سئوال کرد آیا من نیز داخل هستم؟ رسول اکرم (ص) با احترام به او گفت: نه. تا جایی که ام سلمه آرزو میکرد ای کاش مرا نیز داخل میکرد. هم چنین میگفت: اگر به من میفرمود: آری، برایم بهتر بود از آنچه که آفتاب بر آن میتابد و از آن غروب میکند. تذکّر: وقوع ماجرا در خانة امّ سلمه نشانة عظمت و موقعیت آن بانو است و اجازة ورود ندادن به او در حقیقت تنبّهی است که وقتی امّ سلمه با مقام خاصی که دارد جزو اهل بیت نیست افراد دیگر حتماً از این عنوان خارج هستند.
اختلافی که در نقل ام سلمه از این حادثه مشاهده میشود ممکن است از آن جهت باشد که حادثه یک بار واقع شده، لیکن هر بار که ام سلمه نقل میکرده، به یک گوشه آن اشاره میکرده است.. شبیه این روایت دربارة عایشه (در المنثور 6/ 603) و زینب (بحار35/ 222، ینابیع المودّة/ 108) نیز نقل شده است که بر فرض صحت سند، میتوان گفت: احتمال دارد یک حادثه بوده، ولیکن آنها نیز حضور داشتند و شبیه سخن ام سلمه را به رسول اکرم گفته و جوابی نظیر همان جواب را از آن حضرت دریافت کرده باشند. البته برخی احتمال تعداد و تکرار ماجرا را داده اند. شبیه این روایت با تفضیل بیشتری از فاطمة زهرا (س) نیز نقل شده (احقاق الحق2/554) و به حدیث کسا مشهور است که به آخر کتاب مفاتیح الجنان الحاق شده است. مقایسة حدیث کسا با احادیث قبلی این احتمال را تقویت میکند که این حادثه در خانه حضرت زهرا (علیها السلام) نیز واقع شده است.

عجیب تر از اصل حدیث ذیل آن است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قسم خوده می فرماید :

ما ذکر خبرنا هذا فی محفل من محافل اهل الأرض و فیه جمع من شیعتنا و محبینا ، إلا و نزلت علیهم الرحمة و حفت بهم الملائکة و استغفرت لهم إلی أن یتفرقوا .

یعنی : این حدیث در مجلسی از شیعیان و دوستداران ما خوانده نمی شود مگر آنکه رحمت خدا بر آنان نازل می گردد و ملائکه دورشان حلقه زده تا موقعی که متفرق شوند برایشان طلب مغفرت می کنند .

و باز قسم خورده می فرماید :

ما ذکر خبرنا هذا فی محفل من محافل اهل الأرض و فیه جمع من شیعتنا و محبینا ، و فیهم مهموم إلا و فرج الله همه و لا مغموم إلا وکشف الله غمه و لا طالب حاجة إلا و قضی الله حاجته .

این حدیث در مجلس شیعیان و دوستان ما خوانده نمی شود ، مگر اینکه خداوند هم و غم تمام حاضرین در مجلس را برطرف می کند و کلیه حاجاتشان را برآورده می گرداند .

و عجیبتر آنکه طبق ذیل حدیث این آثار بدون دعا کردن پدید می آید .

شاید کسی بپرسد این آثار بسیار زیاد به چه خاطرست ؟

می شود گفت :

حدیث کساء جریان یا شأن نزول آیه تطهیر بوده برای معرفی معصوم است .

معصوم هم حافظ و نگهدار دین است .

مراقبت از فرهنگ دینی به وسیله معصوم صورت می گیرد .

پاسداری از میراث پیامبران علی نبیناوآله وعلیهم الصلوةوالسلام بر عهده معصوم است .

اگرمعصومین نبودند ؛ دینی نبود . اگر معصومین نبودند ؛ میراث پیامبران از بین رفته بود .اگر معصومین نبودند ؛ یزید خلیفه مسلمانان بود .
و ... و ... و ... که در زیارت جامعه به آنها اشاره فرموده اند .

بنابرین :

نقل حدیث کساء که معصومین را معرفی می کند ، موجب پیداکردن راه درست است .

نقل حدیث کساء که معصومین را معرفی می کند ، باعث نجات از گمراهی است .

نقل حدیث کساء موجب نگهداری سرمایه عظیم فرهنگ خدایی است .

و ... و ... و ......

پس ، آثار زیادِ خواندن این حدیث در محافل بدین خاطرست .

 






تاریخ : یکشنبه 93/10/14 | 9:38 عصر | نویسنده : حسین ستاوی | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • سحر دانلود