مفهوم حدیث کساء
حدیث کساء از احادیث مشهور بین خاصه و عامه است که در کتب فریقین (شیعه و اهل سنت ) به طرق و اسانید مختلف بیان شده است و مبدأ اصطلاحاتی همچون اصحاب کساء، آل عباء، پنج تن آل عبا و… گردیده است.
مقدار مسلّم و مورد اتفاق این حدیث در تمامی آثار شیعه و سنی چنین است: “روزی پیامبر اکرم و حضرت امیر و فاطمه زهرا و حسن و حسین (علیهم السلام) در منزل ام سلمه گرد هم آمدند، پیامبر بالاپوشی بر سر خود و آن چهار تن دیگر افکند، و در آن حال چنین دعا کرد: «خدایا اینان اهل بیت و وابستگان خاص من هستند، پس هر پلیدی را از ایشان بزدای و آنان را (از هر عیب و گناه) پاک و مطهر بدار» پس از آن جبرئیل فرود آمد، و آیه تطهیر: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً »[1] را فرود آورد.
در جوامع روایی مراد از “حدیث کساء” گاه مجموعهاى از احادیث است که در کتب حدیثى و … اهل تسنن و تشیع در شأن نزول آیه تطهیر و جریان اجتماع اصحاب خمسه (ع) در زیر کساء آمده است، و گاه مراد حدیثى است که در برخى از کتب مانند: “المنتخب” و “عوالم العلوم…”[2] و “منتهى الآمال”[3] “مفاتیح الجنان” و… ذکر گردیده است.
حدیث کساء و سند آن
با توجه به مطلب ذکر شده مبنی بر این که در جوامع روایی منظور از حدیث کساء یکی از دو صورت زیر است، سند هریک را به صورت مجزا بررسی می کنیم :
أ. حدیث کساء در منابع اهل تسنن و تشیع:
واقعه کساء که در جریان نزول آیه تطهیر: “إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً”[4] به دست مبارک پیامبر گرامى اسلام (ص) تحقق یافته است، امرى است مسلم و قطعى. و این واقعه که در متون و احادیث فراوانى از اهل تسنن (صحابه و تابعین) و تشیع (امامان معصوم (ع) و سایرین) نقل شده است، از جمله مواردى است که بیانگر مقام شامخ و الاهى ذوات مقدسه اصحاب کساء مىباشند. این واقعه به گونه متواتر از محدثان شیعه و سنّى نقل گردیده و شواهد و قراین بسیارى در تاریخ مؤید آن مىباشد.
از این رو، روزى که این واقعه در آن رخ داد، به نام “روز کساء” و پنج نفرى که در آن روز مشمول آیه شریفه و لطف ویژه الاهى قرار گرفتند به نام “اصحاب کساء”[5] شناخته و معروف شده اند. اصحاب (و اهل) کساء عبارتند از: پیامبر اکرم (ص)، امیرمؤمنان على، فاطمه، حسن و حسین (ع).
روایات فراوانى که در این زمینه وجود دارد، یکسان نبوده و اختلافاتى در محتوا و الفاظ دارند. عدهاى از آنان اصل ماجرا را بیان نموده، خصوصیات آن را ذکر نمىکنند. عدهاى هم به جزئیات و خصوصیات واقعه پرداختهاند، لکن هر کدام از آنان تشریح گوشهاى از ماجرا را عهده دارند.
بدین سبب سخن در باره آیه تطهیر و تفسیر و بررسى روایات مربوط به آن و این که آیه کریمه، اختصاص به اهل بیت و اصحاب کساء (ع) دارد از مجال فعلى بحث بیرون است و گمان این است که با مراجعه به کتابهایى که در این زمینه نگاشته شده، و نیز تفاسیر و مجامع روایى، غناى کافى براى خواننده آن کتب حاصل خواهد شد.[6]
شاید ذکر این مطلب کافى به نظر برسد که یکى از دانشمندان، پیرامون آیه تطهیر کتابى تألیف نموده است که در صفحات قابل توجهى از مجلد اول آن به بیان متون حدیث پرداخته و تعداد صحابه را که این حدیث را نقل مىکنند، بیش از پنجاه تن ذکر نموده است.[7]
تعداد روایات مربوط به آیه تطهیر افزون بر هفتاد حدیث مىباشد.[8] قندوزى حنفى مذهب، پس از نقل مطالبى در مورد “مودت قربى” که مىگوید رسول خدا (ص) پس از فرود آمدن آیه “و امر اهلک بالصلاه و اصطبر علیها” مدت نه ماه به در خانه فاطمه (ع) مىآمد و مىفرمود: ” إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً “، چنین گفته است: این خبر از سیصد تن از صحابه روایت شده است.
شایان ذکر است کسی که تلاش در انکار اکثر روایات مربوط به فضایل اهل بیت (ع) دارد، به صحت حدیث کساء اعتراف نموده و مىگوید: “اما حدیث کساء صحیح است”.[9]
با فحص در سندهاى احادیث مربوط به آیه تطهیر و جریان کساء، اسامى راویان از اصحاب به بیش از سى نفر خواهد رسید. عدهاى از آنان عبارتند از: 1? امیرمؤمنان على (ع) 2? امام حسن بن على (ع) 3? امام على بن الحسین (ع) 4? امام صادق (ع) 5? امام رضا (ع) 6? جابر بن عبداللَّه 7? عبداللَّه بن عباس 8? عبداللَّه بن جعفر الطیار 9? بریده الاسلمى 10? عبداللَّه بن عمر 11? عمران بن حصین 12? سلمه بن الاکوع 13? ابوسعید الخدرى 14? انس بن مالک 15? ابوذر 16? ابولیلى 17? ابوالاسود دئلى 18? عمرو بن میمون اودى 19? سعد بن ابى وقاص 20? ام سلمه 21? عایشه 22? عمربن ابى سلمه 23? ابوالحمراء 24? زینب بنت ابى سلمه 25? عامر بن سعد 26? البراء بن عازب 27? واثله بن الاسقع (الاصقع) 28? ثوبان غلام پیامبر (ص) 29? عطاء بن سیار 30? ابوهریره و… .[10]
البته همان گونه که قبلاً بیان گردید، اختلافهایى در الفاظ روایات و شرایط و مکان و زمان جریان کساء و نزول آیه تطهیر ممکن است مشاهده شود، ولى هیچ جاى تردیدى در اصل حدیث کساء وجود ندارد، اما این که سرّ اختلافها چیست، خود موضوع مهمّ و جدایى است که ضرورت چندانى در مطرح نمودن آن در این نوشتار وجود ندارد، لکن به طور خلاصه مىتوان گفت حادثه کساء در منزل ام سلمه واقع گردیده است، گرچه برخى احتمال دادهاند که در منزل دیگر همسران پیامبر (ص) اتفاق افتاده باشد. و این نه تنها نشانه ضعف نیست، بلکه شواهد و قراین دیگرى است بر این که افرادى دیگرى مثل عایشه و زینب نیز، شاهد ماجرا بودهاند، هرچند که وقوع آن در خانه ام سلمه، نشانه مقام و شخصیت آن بانوى گرامى است.[11]
حتى برخى احتمال این که حادثه کساء در منزل فاطمه زهرا (ع) واقع شده باشد را احتمالى قوى دانستهاند.[12] عدهاى از محدّثان احتمال تعداد و تکرار این حادثه را دادهاند که چندان صحیح به نظر نمىرسد[13] و مىتوان گفت: اصل حادثه در منزل ام سلمه اتفاق افتاده و در همان جا آیه تطهیر نازل شده، لکن بعداً رسول خدا (ص) در موارد مختلف داستان مزبور را تکرار نموده است تا قضیه روشن شود و مصادیق “اهل بیت” معین گردد تا بعداً کسى نگوید زنان رسول خدا مصادیق اهل بیت هستند یا بگوید، داستان مزبور یک امر عادى بوده است،[14] یا در جریان کساء، جمعى از خویشاوندان و خدمتگزاران و یاران خاص رسول اکرم (ص)، شاهد و ناظر حادثه کساء بوده و آن را نقل نمودهاند؛ مانند: امام على (ع) ، امام حسن (ع)، ام سلمه، عایشه، زینب دختر ام سلمه، ثوبان، غلام آزاد شده پیامبر (ص)، واثله بن اسقع.[15] (با فرض صحت سند تمامى نقلها).
پس در این که بعد از نزول آیه تطهیر در خان? ام سلمه، پیامبر اکرم (ص) على و فاطمه و حسن و حسین (ع) را به نزد خویش خوانده و جامهاى را که بر دوش داشت، بر سر آنها افکنده و فرمود: “پروردگارا، اینان اهل بیت من هستند، آلودگى را از ایشان برطرف کن و پاکیزه شان گردان”، هیچ تردید و شبههاى میان علماى شیعه وجود ندارد و یقیناً، ام سلمه و … هرچند داراى منزلت و مقامى هم باشند، داخل در اهل بیت نبوده و از جمله افرادى که در زیر کساء جمع شده بودند، نمىباشند.[16]
ب. حدیث کساء به نقل از فاطم? زهرا (ع): از بخش نخست این نوشتار، چنین نتیجه گرفته شد که حدیث کساء، بنابر اتفاق شیعه و سنى، امرى قطعى و روشن است و جاى هیچ شک و شبههاى در سند و متن حدیث وجود ندارد، ولى حدیثى تحت عنوان “حدیث کساء” به نقل از دخت گرامى پیامبر اسلام (ص) و سرور بانوان جهان، فاطمه زهرا (س) در برخى کتب آورده شده است؛ مثلاً در “مفاتیح الجنان” محدث قمى، این حدیث در پایان کتاب آورده شده است،[17] ولى وجود این حدیث در مفاتیح، دلیلى بر صحت و درستى این حدیث در نزد علماى شیعه، حتى مرحوم محدث قمى نمىباشد چرا که این متنی که به عنوان حدیث کساء در مفاتیح آمده است، هم از نظر متن و هم از نظر سند، اشکال دارد….(زیرا) حدیث کساء به اتفاق شیعه و سنی در خانه «ام سلمه» بوده، ولی روایت جدید (مفاتیح الجنان ) می گوید در خانه حضرت فاطمه (س) بوده![18]. ضمن این که در انتساب حدیث کسائی که در انتهای مفاتیح الجنان است به مرحوم محدث قمی شبهه وجود دارد و بسیاری از علما آن را منتسب به محدث قمی نمی دانند و معتقدند که پس از ایشان به کتاب اضافه شده است.
از این رو، مىتوان گفت آنچه به عنوان “حدیث کساء” از فاطمه زهرا (ع) نقل شده، سند معتبرى ندارد؛ زیرا:
1? آن گونه که محدث قمى، فرموده است، شاید اولین کسى که این حدیث را بدون ذکر سند، نقل نموده است، شیخ طریحى در کتاب “المنتخب” مىباشد،[19] که از علماى قرن یازدهم هجرى قمرى مىباشد و به مدت هزار سال و … از چنین حدیثى، خبرى نبوده است. چنان که مرحوم محدث قمى به این مطلب تصریح نموده است. او مىگوید: “حدیثى که در عصر ما به این شکل به حدیث کساء معروف شده است، در هیچ یک از کتابهاى معتبر حدیث و یا اصول حدیثى و مجامع متقن محدثان دیده نشده است. و مىتوانیم آن را از مختصات کتاب المنتخب بدانیم.”[20]
2? به رغم این که حدیث کساء در کتاب المنتخب، بدون سند مىباشد، در نقلى که در حاشیه کتاب “عوالم العلوم” آمد، به صورت مسند ذکر گردیده است،[21] “رأیت بخط الشیخ الجلیل السید هاشم، عن شیخه السید ماجد البحرانى، عن…، عن على بن ابراهیم، عن ابیه ابراهیم بن هاشم، عن احمد بن محمد بن ابى نصر البزنطى، عن قاسم بن یحیى الجلا الکوفى، عن جابر بن عبداللَّه الانصارى، عن فاطمه الزهرا (ع)، بنت رسول اللَّه (ص)، قال: سمعت فاطمه، انها قالت: دخل علىّ ابى رسول اللَّه (ص)، فقال: السلام علیک یا فاطمه…”.
لکن با فرض این که شیخ عبداللَّه بن نوراللَّه بحرانى این سند را در حاشیه عوالم نوشته باشد، بر اساس چه ملاک و معیارى تشخیص داده است که آنچه که مشاهده نموده است، همان خط سید هاشم بحرانى باشد؟
ثانیاً، سند (از ناحیه برخى راویان مانند، قاسم بن یحیى و…) مشکل داشته و معتبر نمىباشد.
ثالثاً، با این که سید هاشم بحرانى در دو کتاب خود به نامهاى “تفسیر البرهان” و “غایه المرام” اهتمام خاصى به جمع آورى احادیث دارد (نه تصحیح احادیث)، چرا دلیل این حدیث را در آنها ذکر ننموده است؟
رابعاً، محدثان بزرگى مانند کلینى، شیخ طوسى، شیخ مفید و … در سلسله سند وجود دارند، لکن هیچ کدام این حدیث را در کتابهاى خود ذکر نکردهاند!
3? هیچ یک از منابع حدیثى اهل تسنن و تشیع که در صدد جمع آورى روایتهاى منسوب به اهل بیت (ع) بودهاند، مانند بحارالانوار و…، این حدیث را ذکر ننموده است.
4? با ملاحظه نظر محدث قمى در مورد این حدیث در “منتهى الآمال” از یک سو و سخن او در مقدم? ملحقات مفاتیح الجنان که نگران کم و زیاد شدن بعضى زیارتها و یا دعاها به کتاب خود مىباشد، و اهمیت و جایگاهى که این کتاب در میان مردم دارد، از سوى دیگر، و انضمام مطالب و اشکالاتى که قبلاً بیان شد، شاید بتوان گفت حدیث کساء با عنوان “حدیث کساء به سند صحیح از عوالم” از اضافاتى است که بعد از رحلت ایشان، در مفاتیح الجنان صورت پذیرفته است، یا… .[22]
در نتیجه، حدیثى که در برخى کتب به فاطمه زهرا (ع) نسبت داده مىشود، نمىتواند معتبر باشد، به ویژه آن که، متن حدیث با سایر متنهاى معتبر، متفاوت است.
گروهی از دانشمندان شیعه رساله های مستقلی درباره اسناد حدیث کساء نگاشته و به اثبات اعتبار آن پرداخته اند که از جمله آنهاست:
1 . سند حدیث کسا ء، اثر آیه الله مرعشی نجفی، چاپ 1356 ق.
2? آیه التطهیر فی الخمسه اهل الکساء، اثر محیی الدین موسوی غریفی، چاپ 1377 ق؛
3? حدیث الکساء عند اهل السنه، اثر سید مرتضی عسکری، چاپ اول
4? سند حدیث شریف کساء، از علی اکبر مهدی پور، چاپ 1410 ق.
همچنین شرح هایی بر متن معروف حدیث کساء نوشته شده که از آن جمله است:
1? التحفه الکسائیه، از شیخ بافقی یزدی (م 1310 ق)
2? کشف الغطاء عن حدیث الکساء، از شیخ علی آل عبدالغفار کشمیری (م 1345 ق) . و نیز ده ها تن از شعرای نامدار عرب و فارس و ترک و لر و اردو، حدیث کساء را به نظم درآورده اند. [23]
حدیث کساء و اثبات ولایت و عصمت اهل بیت
همانگونه که مشاهده شد روایات فراوانى در مورد حدیث کساء به طور اجمال وارد شده[24] که از هم? آنها استفاده مىشود، پیامبر (ص)، على، فاطمه، حسن و حسین (ع) را فرا خواند و یا به خدمت او آمدند؛ پیامبر (ص) عبایى بر آنها افکند، و فرمود:
خداوندا! اینها خاندان من هستند، رجس و آلودگى را از آنها دور کن، در این هنگام آیه إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ نازل گردید.
دانشمند معروف اهل سنت حاکم حسکانى نیشابورى در شواهد التنزیل[25] و هم چنین سید ابن طاووس [26] این روایات را به طرق متعدّد از راویان مختلفى گردآورى کرده اند.
این حدیث از نظر معنا دارای دو نکت? قابل توجه و دارای اهمیت است:
1?اثبات امامت و ولایت:
حدیث کساء در مرحل? اول به مسئل? امامت و ولایت اهل بیت اشاره می کند و این مقام را در ایشان منحصر می کند.
الف) مقام امامت اهل بیت: حضرت رسول (ص) در مناسبت ها و زمان های مناسب از جانشینی امام علی (ع) سخن گفته اند. حدیث کساء یکی از آن موارد است. آن حضرت (ص) در یکی از فرازهای حدیث، امام علی (ع) را برادر، وصی، خلیفه و پرچمدار خود معرفی می کند.[27] و برای آن که به مقام اهل بیتش و اهمیت آنان نزد خود اشاره کند تا بعد از وفاتشان حرمت آنان حفظ شود، بعد از جمع نمودن اهل بیت در زیر کساء فرمودند: اینانند خاندان من و خواص و نزدیکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است؛ مى آزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد، و به اندوه مى اندازد مرا هرچه ایشان را به اندوه در آورد. من در جنگم با هر که با ایشان بجنگد. از من اند و من از ایشانم پس درودهاى خود و برکت ها و مهر و آمرزشت را بر من و آنان بفرست و در صلحم با هر که با ایشان در صلح است و دشمنم با هر کس که با ایشان دشمنى کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست دارد.
ب) انحصار مقام امامت: بعد از این که امام حسن، امام حسین، امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) به خدمت رسول گرامی اسلام (ص) رسیدند ایشان کساء یمانی را روی این بزرگوارن قرار دادند و از خداوند خواستند که آنها را از رجس و پلیدی دور شمرد که آی? شریفه نازل شد. اکنون سؤال این است که آیا واقعاً این کار پیامبر دلیلی داشته یا بیهوده و بدون دلیل صورت گرفته؟ در پاسخ باید گفت که ممکن نیست پیامبر (ص) با آن عظمت و آگاهی کاری بیهوده انجام دهد.[28] پس این کار حضرت دلیل و حکمتی داشته که با کمی دقّت در سیاق جمله های قبل و بعد از آی? «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ…» روشن می شود، آن حضرت قصد داشته اهل بیت را کاملاً مشخص و جدا از دیگران کند و بگوید: آی? «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ…» تنها در باره این گروه صادق است، که مبادا کسى مخاطب در این آیه را تمام افراد خانواد? پیامبر (ص) و همه کسانى که جزء خاندان او هستند بداند؛ یعنی اگر پیامبر این کار را برای تمییز اهل بیتش انجام نمی داد، ممکن بود تمامی زنان و خویشاوندان آن حضرت از اطلاق آیه استفاده کنند و خود را داخل در مضمون آیه بدانند. فلذا در بعضى از روایات آمده است که پیامبر (ص) سه بار این جمله را تکرار کرد:” خداوندا اهل بیت من این ها هستند پلیدى را از آنها دور کن.[29]
و در منابع اهل سنت نیز آمده که آن حضرت تا چهل شب نزدیک نماز صبح در خان? علی و فاطمه (ع) را می زد و می فرمود: «السلام علیکم أهل البیت و رحمه الله و برکاته ، الصلاه رحمکم الله »، إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا[30].[31]
2? اثبات عصمت:
نکت? مهم دیگری که در این حدیث به آن اشاره شده، عصمت اهل بیت و به تبع آن تمامی امامان از رجس و پلیدی است. از آن جا که این حدیث شأن نزول برای آی? «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ» است، همان طور که این آیه بر معصومیت اهل بیت(ص) دلالت می کند، حدیث کساء هم این گونه است.
در آی? فوق بعضى از مفسران،”رجس” را، تنها اشاره به شرک و یا” گناهان کبیره زشت” همچون” زنا” دانستهاند، در حالى که هیچ دلیلى بر این محدودیت در دست نیست، بلکه اطلاق “الرجس” (با توجه به این که الف و لام آن” الف و لام جنس” است) هرگونه پلیدى و گناه را شامل مىشود، چرا که گناهان همه رجسند، و لذا این کلمه در قرآن به”شرک”،”مشروبات الکلى”، “قمار”، “نفاق”، “گوشت هاى حرام و ناپاک” و مانند آن اطلاق شده است.[32]
از سویی دیگر، با توجه به این که اراد? الاهى تخلف ناپذیر است، و جمله «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ» دلیل بر اراده حتمى او مىباشد، مخصوصاً با توجه به کلمه “انّما” که براى حصر و تأکید است، روشن مىشود که اراده قطعى خداوند بر این قرار گرفته که اهل بیت از هرگونه رجس و پلیدى و گناه پاک باشند، و این همان مقام عصمت است.
این نکته نیز قابل توجه است که منظور از اراد? الاهى در این آیه دستورات و احکام او در مورد حلال و حرام نیست (اراد? تشریعی)، چرا که این دستورات شامل همگان مىشود و اختصاص به اهل بیت ندارد، بنابر این با مفهوم کلمه “انّما” سازگار نمىباشد.
پس این اراده مستمر اشاره به یک نوع امداد الاهى است که اهل بیت را بر عصمت و ادامه آن یارى مىدهد و در عین حال منافات با آزادى اراده و اختیار ندارد.
در حقیقت مفهوم آیه همان چیزى است که در زیارت جامعه نیز آمده است: خداوند شما را از لغزش ها حفظ کرد و از فتنه انحرافات در امان داشت، و از آلودگی ها پاک ساخت و پلیدى را از شما دور کرد، و کاملاً تطهیر نمود.[33] با این توضیح در دلالت آیه فوق بر مقام عصمت اهل بیت نباید تردید کرد.[34]
با بیان نکات فوق اهمیت حدیث کساء که در اثبات ولایت و عصمت اهل بیت است، روشن شد.
حال به یک سوال هم در مورد این حدیث است و آن اینکه حدیث کساء چگونه مؤید این نکته است که «اهل البیت» در آیه تطهیر، علی و فاطمه و حسن و حسین هستند؟
در روایات آمده است :که یکی از روزهایی که پیغمبر اکرم (ص) در خانة ام سلمه بود، جبرئیل آیه «إنّما یرُید الله ِلیذهب عَنکم الرِجس أَهل البَیت و یُطهِرکم تطهیراً» را بر آن حضرت نازل کرد. آنگاه رسول اکرم (ص) حسن، حسین ، فاطمه و علی (علیهم السلام) را احضار کرده، اطراف خود نشاند. سپس پارچه ای ـ یا عبای پشمین خود را بر سر همگی کشید و با خواندن این آیه، عرضه داشت: «اَلّلهم هؤلاء أَهلُ بَیتی، اللّهم أَذهِب عَنهم الرِجس وطَهّرِهم تَطهیراً»؛ [خدایا! اهل بیت من اینها هستند. خدایا! رجس و پلیدی را از اینها دور کن و مطهّرشان گردان.] امّ سلمه بادیدن این صحنه گفت: یا رسول الله! آیا من نیز در این مجموعه داخل و مشمول این آیه هستم؟ فرمود: تو بر مکانت و منزلت خود هستی، تو بر خیر هستی؛ «أنتِ علی مکانکِ وإنکِ علی خیرٍ». آنچه که گذشت اصل ماجرا بود، لیکن برخی خصوصیات جالب توجه در این ماجرا وجود دارد که در پاره ای از روایات از زبان امّ سلمه این گونه نقل شده است: حضرت رسول (ص) به من فرمود: تو بر خیر هستی، تو از همسران پیغمبر هستی، ولی نگفت: تو از اهل بیت هستی؛ «إنّک إلی خیر، إنّک من أزواج النبیّ» وما قال: إنک من أهل البیت. (شواهد التنزیل2/24) آن حضرت به من فرمود: [تو از زنان شایستة من هستی، لیکن اگر به من فرموده بود: تو از اهل بیت هستی، برایم بهتر بود از هر چه که خورشید بر آن میتابد و از آن غروب میکند] فقال رسول الله (ص): «أنْتِ منْ صالحِ نسائی» فلو کان قال: نعم کان أحبّ إلیّ ممّا تطلع علیه الشمس و تغرب. (شواهد التنزیل 2/87، ح 764)
تذکّر: این حدیث و امثال آن بیانگر غبطة امّ سلمه از عدم توفیق حضور در آن جمع است. [سَر خود را زیر عبا داخل کردم و گفتم: ای پیامبر خدا! من نیز با شما هستم؟ فرمود: تو بر خیر هستی] فأدخلتُ رأسی فی الکساء فقلت: یا رسول الله! وأنا معکم فقال : «إنک إلی خیر» (بحار35/222) بعد از آن دعای او دربارة پسر عمّش، علی و فرزندان او تمام شد، مرا وارد کرد. این جمله نشان میدهد که رسول اکرم (ص) خواسته است با در نظر گرفتن مو قعیت و شخصیت امّ سلمه، عنایتی در حقّ او کند تا از او دلجویی شده باشد. بادیدن این صحنه، کسا و عبا را بلند کردم که وارد شوم. آن حضرت از دستم کشید و نگذاشت وارد شوم. آنگاه به من فرمود: تو بر خیر هستی؛ «قالت أُم سلمة رضی الله عنها: فَرفَعتُ الکَساء لِأَدخل معَهم فَجَذَبه مِن یَدی» وقال: «إِنّک عَلی خَیر» (در المنثور6/604 ،احزاب/33).
پیغمبر اکرم (ص) عبای خود را بر روی زمین پهن کرد و همه را روی آن نشاند. سپس چهار طرف عبا را با دست چپ خود گرفته، روی سرشان آورد و دست راست خودش را بالا گرفت و گفت: «هؤلاء أَهل البَیت فَأذْهِبْ عَنهم الرِجس وطَهِِّرهم تَطهیراً» (جامع البیان 22/7) رسول اکرم (ص) علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) در خانة من بودند. من خزیره ای برای آنان درست کردم، خوردند و خوابیدند. سپس آن حضرت عبا یا قطیفه ای روی آنها کشید و گفت: «اَللّهم هؤلاء أَهل بَیتی أِذْهب عَنهم الرِجس و طَهِّرهم تطهیراً». (جامع البیان، تفسیر طبری، ذیل آیة 33) مجموع این روایت بیان گر اهتمام پیغمبر اکرم (ص) برای نقل و بیان آیة تطهیر و تلاش آن حضرت برای معرفی و تعیین مصادیق اهل بیت است.
البته ام سلمه از زن های صالح و شایسته رسول اکرم (ص) و شخصیتی بود که نزد شیعه و سنی از احترام ویژه ای برخوردار است و ائمة اطهار (علیهم السلام) از او به عظمت یاد میکردند، لیکن رسول اکرم (ص) حاضر نشد او را در آن مجموعه، داخل کند. از این رو وقتی که عبا را بلند کرد تا داخل شود حضرت رسول (ص) آن را کشید و از دست او گرفت . چنان که بعد از پهن کردن عبا و نشستن خمسة طیبه روی آن، اطراف عبا را جمع کرد. شاید بدین جهت که ام سلمه یا دیگران در اطراف و گوشه های آن ننشینند. در عین حال ام سلمه، که به حساسیت موضوع و ویژگی موقعیت پیش آمده توجّه داشت، سئوال کرد آیا من نیز داخل هستم؟ رسول اکرم (ص) با احترام به او گفت: نه. تا جایی که ام سلمه آرزو میکرد ای کاش مرا نیز داخل میکرد. هم چنین میگفت: اگر به من میفرمود: آری، برایم بهتر بود از آنچه که آفتاب بر آن میتابد و از آن غروب میکند. تذکّر: وقوع ماجرا در خانة امّ سلمه نشانة عظمت و موقعیت آن بانو است و اجازة ورود ندادن به او در حقیقت تنبّهی است که وقتی امّ سلمه با مقام خاصی که دارد جزو اهل بیت نیست افراد دیگر حتماً از این عنوان خارج هستند.
اختلافی که در نقل ام سلمه از این حادثه مشاهده میشود ممکن است از آن جهت باشد که حادثه یک بار واقع شده، لیکن هر بار که ام سلمه نقل میکرده، به یک گوشه آن اشاره میکرده است.. شبیه این روایت دربارة عایشه (در المنثور 6/ 603) و زینب (بحار35/ 222، ینابیع المودّة/ 108) نیز نقل شده است که بر فرض صحت سند، میتوان گفت: احتمال دارد یک حادثه بوده، ولیکن آنها نیز حضور داشتند و شبیه سخن ام سلمه را به رسول اکرم گفته و جوابی نظیر همان جواب را از آن حضرت دریافت کرده باشند. البته برخی احتمال تعداد و تکرار ماجرا را داده اند. شبیه این روایت با تفضیل بیشتری از فاطمة زهرا (س) نیز نقل شده (احقاق الحق2/554) و به حدیث کسا مشهور است که به آخر کتاب مفاتیح الجنان الحاق شده است. مقایسة حدیث کسا با احادیث قبلی این احتمال را تقویت میکند که این حادثه در خانه حضرت زهرا (علیها السلام) نیز واقع شده است.
عجیب تر از اصل حدیث ذیل آن است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قسم خوده می فرماید :
ما ذکر خبرنا هذا فی محفل من محافل اهل الأرض و فیه جمع من شیعتنا و محبینا ، إلا و نزلت علیهم الرحمة و حفت بهم الملائکة و استغفرت لهم إلی أن یتفرقوا .
یعنی : این حدیث در مجلسی از شیعیان و دوستداران ما خوانده نمی شود مگر آنکه رحمت خدا بر آنان نازل می گردد و ملائکه دورشان حلقه زده تا موقعی که متفرق شوند برایشان طلب مغفرت می کنند .
و باز قسم خورده می فرماید :
ما ذکر خبرنا هذا فی محفل من محافل اهل الأرض و فیه جمع من شیعتنا و محبینا ، و فیهم مهموم إلا و فرج الله همه و لا مغموم إلا وکشف الله غمه و لا طالب حاجة إلا و قضی الله حاجته .
این حدیث در مجلس شیعیان و دوستان ما خوانده نمی شود ، مگر اینکه خداوند هم و غم تمام حاضرین در مجلس را برطرف می کند و کلیه حاجاتشان را برآورده می گرداند .
و عجیبتر آنکه طبق ذیل حدیث این آثار بدون دعا کردن پدید می آید .
شاید کسی بپرسد این آثار بسیار زیاد به چه خاطرست ؟
می شود گفت :
حدیث کساء جریان یا شأن نزول آیه تطهیر بوده برای معرفی معصوم است .
معصوم هم حافظ و نگهدار دین است .
مراقبت از فرهنگ دینی به وسیله معصوم صورت می گیرد .
پاسداری از میراث پیامبران علی نبیناوآله وعلیهم الصلوةوالسلام بر عهده معصوم است .
اگرمعصومین نبودند ؛ دینی نبود . اگر معصومین نبودند ؛ میراث پیامبران از بین رفته بود .اگر معصومین نبودند ؛ یزید خلیفه مسلمانان بود .
و ... و ... و ... که در زیارت جامعه به آنها اشاره فرموده اند .
بنابرین :
نقل حدیث کساء که معصومین را معرفی می کند ، موجب پیداکردن راه درست است .
نقل حدیث کساء که معصومین را معرفی می کند ، باعث نجات از گمراهی است .
نقل حدیث کساء موجب نگهداری سرمایه عظیم فرهنگ خدایی است .
و ... و ... و ......
پس ، آثار زیادِ خواندن این حدیث در محافل بدین خاطرست .
ارزش شناخت فاطمه علیها السلام
1 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«... فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر; (1) هر کس به شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است .»
آثار محبت به فاطمه علیها السلام
2 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«من احب فاطمة ابنتی فهو فی الجنة معی ومن ابغضها فهو فی النار; (2) هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است .»
اطاعت از فاطمه علیها السلام
3 . امام باقر علیه السلام می فرمایند:
«... ولقد کانت - علیها السلام - مفروضة الطاعة علی جمیع من خلق الله من الجن والانس والطیر والوحش والانبیاء والملائکة ... ; (3) اطاعت از فاطمه علیها السلام بر تمامی آفریدگان خدا از جن و آدمیان و پرندگان و وحوش و پیامبران و فرشتگان واجب است .»
دستورهای فاطمه علیها السلام
4 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«... یا علی انفذ لما امرتک به فاطمة فقد امرتها باشیاء امر بها جبرئیل علیه السلام ... ; (4) ای علی! آنچه را فاطمه علیها السلام بدان امر می کند، انجام ده; زیرا من چیزهایی را به او امر کرده ام که جبرئیل علیه السلام به آنها امر کرده است .»
خلقت فاطمه علیها السلام
5 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«ان فاطمة خلقت حوریة فی صورة انسیة ... ; (5) بی شک فاطمه علیها السلام حوریه ای است که به صورت انسان آفریده شده است .»
چرا نام فاطمه علیها السلام
6 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«انی سمیت ابنتی فاطمة لان الله عزوجل فطمها وفطم من احبها من النار; (6) من نام دخترم را فاطمه علیها السلام گذاشتم; زیرا خدای - عزوجل - فاطمه علیها السلام و هر کس که او را دوست دارد، از آتش دوزخ دور نگه داشته است .»
آثار نام فاطمه علیها السلام
7 . امام کاظم علیه السلام می فرمایند:
«لایدخل الفقر بیتا فیه اسم محمد او احمد او علی او الحسن او الحسین او جعفر او طالب او عبدالله او فاطمة من النساء; (7) در خانه ای که نام محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله و یا از میان زنان، فاطمه باشد، فقر [و تنگدستی] وارد نمی شود .»
احترام به نام فاطمه علیها السلام
8 . امام صادق علیه السلام به شخصی که نام دخترش را فاطمه گذاشته بود، فرمود:
«... اذا سمیتها فاطمة فلا تسبها و لاتلعنها ولاتضربها; (8) حالا که نام او را فاطمه گذاشته ای، پس دشنامش مده، نفرینش مکن و کتکش مزن .»
الگوی نمونه
9 . امام زمان علیه السلام در یکی از نامه هایشان می فرمایند:
«وفی ابنة رسول صلی الله علیه و آله لی اسوة حسنة ... ; (9) در دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای من الگوی نیکویی است .»
یاور خوب
10 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام درباره حضرت فاطمه زهرا علیها السلام پرسیدند، حضرت پاسخ دادند:
«نعم العون علی طاعة الله; (10) [فاطمه علیها السلام] خوب یاوری در راه اطاعت و بندگی خداست .»
عزیزترین مردم
11 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«... فاطمة اعز البریة علی (11) ; فاطمه علیها السلام عزیزترین مردم در نزد من است .»
نور چشم و میوه دل من
12 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«... ان فاطمة بضعة منی و هی نور عینی وثمرة فؤادی ... ; (12) فاطمه علیها السلام پاره تن و نور چشم و میوه دل من است .»
خشم و خشنودی فاطمه علیها السلام
13 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«ان الله لیغضب لغضب فاطمة ویرضی لرضاها; (13) بی شک خداوند با خشم فاطمه علیها السلام به خشم می آید و با خشنودی او خشنود می شود .»
دشمن فاطمه علیها السلام در دوزخ است
14 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«... یا فاطمة! لو ان کل نبی بعثه الله وکل ملک قربه شفعوا فی کل مبغض لک غاصب لک ما اخرجه الله من النار ابدا; (14) ای فاطمه! اگر تمام پیامبرانی که خدا برانگیخته و تمام فرشتگانی که مقرب درگاه خود گردانده است، برای هر کینه توزی که حق تو را غصب نموده است، شفاعت کنند، هرگز خدا او را از آتش [دوزخ] خارج نمی سازد .»
اختر تابناک
15 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«... فاطمة کوکب دری بین نساء اهل الدنیا ... ; (15) فاطمه علیها السلام اختری تابناک در میان زنان دنیاست .»
سرور زنان
16 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«... فاطمة سیدة نساء العالمین من الاولین والاخرین; (16) فاطمه علیها السلام سرور زنان جهانیان از اولین تا آخرین است .»
تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام
17 . امام باقر علیه السلام می فرمایند:
«ما عبد الله بشی ء من التحمید افضل من تسبیح فاطمة علیهاالسلام ... ; (17) خداوند در حمد و ستایش به چیزی برتر از تسبیح فاطمه علیها السلام عبادت نشده است .»
درود بر فاطمه علیها السلام
18 . امام رضا علیه السلام می فرمایند:
«اول من جعل له النعش فاطمة ابنة رسول الله، صلوات الله علیها وعلی ابیها وبعلها وبنیها; (18) نخستین کسی که پس از مرگش برای او تابوت ساخته شد، فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود; درود و صلوات خدا بر او و پدر و شوهر و فرزندانش باد .»
نفرین الهی برای دشمنان فاطمه علیها السلام
19 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«ملعون ملعون من یظلم بعدی فاطمة ابنتی ویغصبها حقها ویقتلها ... ; (19) مورد نفرین است، مورد نفرین است هر کس پس از من به فاطمه علیها السلام دخترم ستم کند و حقش را غصب نماید و او را بکشد .»
زیارت فاطمه علیها السلام
20 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«... من زار فاطمة فکانما زارنی ... ; (20) هر کس فاطمه علیها السلام را زیارت کند، مانند این است که مرا زیارت کرده است .»
نماز مخصوص فاطمه علیها السلام
21 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«من صلی اربع رکعات فقرا فی کل رکعة بخمسین مرة «قل هو الله احد» کانت صلوة فاطمة علیهاالسلام ... ; (21) هر کس چهار رکعت نماز بخواند [هر دو رکعت به یک سلام] و در هر رکعت [پس از سوره حمد] پنجاه مرتبه سوره «قل هو الله احد» را بخواند، این نماز، نماز فاطمه علیها السلام است .»
من از تو هستم
22 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«یا فاطمة ... انت منی وانا منک ... ; (22) ای فاطمه! تو از من هستی و من از تو هستم .»
پدرت به قربانت
23 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«... فداک ابوک یا فاطمة; (23) پدرت به قربان تو باد ای فاطمه علیها السلام!»
بوی بهشت
24 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«... ففاطمة حوراء انسیة وکلما اشتقت الی رائحة الجنة شممت رائحة ابنتی فاطمة علیها السلام; (24) فاطمه علیها السلام حوریه ای است به صورت انسان که من هر گاه مشتاق بوی بهشت می شوم، دخترم فاطمه علیها السلام را می بویم .»
فاطمه علیها السلام قلب محمد صلی الله علیه و آله
25 . حضرت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام می فرمایند:
«... ان الحسن والحسین سبطا هذه الامة وهما من محمد کمکان العینین من الراس واما انا فکمکان الید من البدن واما فاطمة فکمکان القلب من الجسد ... ; (25) حسن و حسین علیهما السلام دو سبط این امت هستند، و آن دو برای محمد صلی الله علیه و آله همانند دو چشم برای سرند، و من [برای محمد صلی الله علیه و آله] همانند دست برای بدن هستم، و فاطمه علیها السلام [برای محمد صلی الله علیه و آله] همانند قلب برای بدن است .»
افتخار علی علیه السلام به فاطمه علیها السلام
26 . حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
«... انا زوج البتول سیدة نساء العالمین ... ; (26) من همسر بتول علیها السلام هستم; همان کسی که سرور زنان جهانیان است .»
فاطمه علیها السلام زهره است
27 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«انا الشمس وعلی علیه السلام القمر وفاطمة الزهرة والفرقدان الحسن والحسین; (27) من خورشیدم و علی علیه السلام ماه و فاطمه علیها السلام، زهره (ناهید) است و حسن و حسین علیهما السلام دو ستاره نور افشان فرقدان هستند .»
ایمان فاطمه علیها السلام
28 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«یا سلمان! ان ابنتی فاطمة ملا الله قلبها وجوارحها ایمانا ویقینا الی مشاشها تفرغت لطاعة الله ... ; (28) ای سلمان! به راستی که خداوند قلب و اعضای فاطمه علیها السلام تا استخوانهایش را از ایمان و یقین آکنده ساخته است; به گونه ای که در طاعت خدا جدیت دارد .»
زیارت شهیدان
29 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«ان فاطمة علیها السلام کانت تاتی قبور الشهداء فی کل غداة سبت ... ; (29) فاطمه علیها السلام در هر بامداد شنبه به مزار شهیدان می رفت .»
بوی خوش فاطمه علیها السلام
30 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«رائحة الانبیاء رائحة السفرجل ورائحة الحور العین رائحة الآس ورائحة الملائکة رائحة الورد ورائحة ابنتی فاطمة الزهراء رائحة السفرجل والآس والورد ... ; (30) بوی پیامبران بوی به و بوی حورالعین بوی آس و بوی فرشتگان بوی گل سرخ است، ولی بوی دخترم فاطمه علیها السلام بوی به و آس و گل سرخ روی هم است .»
علی علیه السلام شایسته ترین انسان برای فاطمه علیها السلام
31 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«... لولا ان امیرالمؤمنین علیه السلام تزوجها لما کان لها کفو الی یوم القیامة علی وجه الارض آدم فمن دونه; (31) به راستی اگر امیرالمؤمنین علیه السلام فاطمه علیها السلام را به ازدواج خود در نیاورده بود، تا روز قیامت بر روی زمین از آدم تا پس از آدم برای فاطمه علیها السلام همتایی نبود .»
پیوند آسمانی
32 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«ما زوجت فاطمة الا لما امرنی الله بتزویجها; (32) من فاطمه علیه السلام را به ازدواج در نیاوردم، مگر پس از آنکه خداوند مرا به ازدواج او فرمان داد .»
انجام کارهای سخت خانه
33 . حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام درباره حضرت فاطمه زهرا علیها السلام می فرمایند:
«انها استقت بالقربة حتی اثرفی صدرها وطحنت بالرحی حتی مجلت یدها وکسحت البیت حتی اغبرت ثیابها واوقدت النار تحت القدر حتی دکنت ثیابها فاصابها من ذلک ضرر شدید; (33) حضرت فاطمه زهرا علیها السلام آن قدر با مشک، آب کشید که اثر آن در سینه اش آشکار شد و چندان با دست خود آسیاب کرد که دستهایش پینه زد و آن قدر خانه را جاروب کرد که لباسهایش خاک آلود گردید . و چندان آتش در زیر دیگ روشن کرد که لباسهایش سیاه و دود آلود شد و از این کارها رنج و سختی زیادی به او رسید .»
فاطمه علیها السلام مطیع دائم علی علیه السلام
34 . حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
«فوالله ... لا اغضبتنی ولاعصت لی امرا ولقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم والاحزان; (34) سوگند به خدا که فاطمه علیها السلام هیچ گاه مرا خشمگین نکرد و در هیچ کاری از من سرپیچی ننمود . و من هرگاه به فاطمه علیها السلام نگاه می کردم، غم و اندوه از من زدوده می شد .»
نور فاطمه علیها السلام از نور خداست
35 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«... نور ابنتی فاطمة من نور الله وابنتی فاطمة افضل من السماوات والارض ... ; (35) نور دخترم فاطمه علیها السلام از نور خداست، و دخترم فاطمه علیها السلام برتر از آسمانها و زمین است .»
فاطمه علیها السلام بر بالین آدمی
36 . امام باقر و امام صادق علیهما السلام می فرمایند:
«حرام علی روح ان تفارق جسدها حتی تری الخمسة: محمدا وعلیا وفاطمة وحسنا وحسینا بحیث تقر عینها او تسخن عینها ... ; (36) بر روح آدمی حرام است که از بدنش جدا شود، مگر آنکه پنج تن را ببیند: محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام، و آن هم به گونه ای است که یا چشم آدمی روشن و یا تاریک و محزون می شود .»
فاطمه علیها السلام شهیده است
37 . امام کاظم علیه السلام می فرمایند:
«ان فاطمة علیها السلام صدیقة شهیدة ... ; (37) فاطمه علیها السلام بانوی بسیار راست گویی است که او را به شهادت رسانده اند .»
اشتیاق بهشت به فاطمه علیها السلام
38 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«اشتاقت الجنة الی اربع من النساء: مریم بنت عمران، وآسیة بنت مزاحم زوجة فرعون وخدیجة بنت خویلد وفاطمة بنت محمد صلی الله علیه و آله; (38) بهشت مشتاق چهار زن است: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم و زن فرعون، خدیجه دختر خویلد و فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه و آله .»
فاطمه علیها السلام و خردسالان
39 . امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«ان اطفال شیعتنا من المؤمنین تربیهم فاطمة علیها السلام; (39) بی شک خردسالان شیعه ما از مؤمنان را فاطمه علیها السلام پرورش می دهد .»
شفاعت فاطمه علیها السلام
40 . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
«... یا فاطمة ابشری فلک عندالله مقام محمود تشفعین فیه لمحبیک وشیعتک; (40) ای فاطمه علیها السلام مژده باد! که در پیشگاه خدا مقامی شایسته داری که در آن مقام برای دوستان و شیعیانت شفاعت می کنی .»
پی نوشت:
1) بحارالانوار، ج 43، ص 65 .
2) همان، ج 27، ص 116 .
3) دلائل الامامة، ص 28 .
4) بحارالانوار، ج 22، ص 484 .
5) همان، ج 78، ص 112 .
6) عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 46 .
7) کافی، ج 6، ص 19 .
8) همان، ص 48 .
9) بحارالانوار، ج 53، ص 180 .
10) همان، ج 43، ص 117 .
11) الامالی، شیخ مفید، ص 259 .
12) الامالی، شیخ صدوق، ص 486 .
13) الامالی، شیخ مفید، ص 94 .
14) بحارالانوار، ج 76، ص 354 .
15) کافی، ج 1، ص 195 .
16) معانی الاخبار، ص 107 .
17) کافی، ج 3، ص 343 .
18) بحارالانوار، ج 78، ص 249 .
19) همان، ج 73، ص 354 .
20) همان، ج 43، ص 58 .
21) من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 564 .
22) بیت الاحزان، ص 19; بحارالانوار، ج 43، ص 32 .
23) بحارالانوار، ج 22، ص 490 .
24) التوحید، شیخ صدوق، ص 117 .
25) بحارالانوار، ج 39، ص 352; کتاب سلیم بن قیس، ص 830 .
26) معانی الاخبار، ص 58 .
27) بحارالانوار، ج 24، ص 74; معانی الاخبار، ص 114 .
28) بحارالانوار، ج 43، ص 46; مناقب، ج 3، ص 337 .
29) وسائل الشیعة، ج 2، ص 879 .
30) بحارالانوار، ج 66، ص 177 .
31) خصال، ج 2، ص 414 .
32) عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 59 .
33) علل الشرایع، ج 2، ص 366 .
34) بحارالانوار، ج 43، ص 134 .
35) همان، ج 15، ص 10 .
36) کشف الغمة، ج 1، ص 414 .
37) کافی، ج 1، ص 458 .
38) بحارالانوار، ج 43، ص 53 .
39) همان، ج 6، ص 229; تفسیر علی بن ابراهیم، ج 2، ص 332 .
40) بحارالانوار، ج 76، ص 359 .
کارهای داخل منزل با حضرت زهرا و بیرون از خانه با حضرت علی
حضرت فاطمه زهرا علیه السلام که در دامان وحی تربیت یافته و نماد عفت و حیا بود، از برخورد با نامحرمان به شدت اجتناب نموده، و کوشش داشت خود را از دید بیگانگان بپوشاند؛ لذا از کارهایی که به نوعی موجب ارتباط با نامحرمان می شد، پرهیز می کرد
از سویی انتخاب بانوان برای کارهای درون خانه، به آنان فرصت بیشتری می دهد تا به مهمترین و اساسی ترین وظیفه خود، یعنی تربیت فرزند، دست یابند. از سوی دیگر، زن و مرد با تقسیم کارها می توانند محیطی پر از مهر و صفا را فراهم کنند، و انجام دادن کارهای داخل و خارج منزل را متناسب با توانشان به عهده گیرند
اینجاست که امیرمؤمنان علی علیه السلام و بانوی بانوان فاطمه زهرا علیه السلام درباره تقسیم کارهای منزل، از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم استمداد جستند. آن حضرت کارهای داخل منزل را به حضرت فاطمه علیها سلام و امور مربوط به بیرون خانه را به امیرمؤمنان علیه السلام گذاشتند
بیتردید، تقسیمبندی پیامبر(ص) بر مبنای ساختار روحی و جسمی و مصلحت اجتماعی آنها بود
حضرت فاطمه علیها السلام خرسندی خود را چنین ابراز داشتند
قالت : فلا یعلم ما داخلنى من السرور الا الله باکفائى رسول الله تحمل رقاب الرجال
جز خدا کسى نمى داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم ، زیرا رسول خدا مرا از انجام کارهایى که مربوط به مردان است ، بازداشت
آنگاه که زن جامهی تقوی پوشد
در تربیت صحیح طفلش کوشد
در سایهی قرب خالق بیهمتاست
از خانهی او چشمهی هستی جوشد
حضرت فاطمه علیها السلام کارهای خانه، خمیر کردن و پختن نان، و جاروب نمودن را به عهده گرفت. در مقابل حضرت علی علیه السلام کارهای بیرون خانه را عهده دار شد
حضرت صادق علیه السلام نیز درباره تقسیم کار می فرمایند
امیرمؤمنان علیه السلام پیوسته هیزم فراهم می کرد، و کشیدن آب از چاه و جاروب نمودن را شخصاً عهده دار بود، و حضرت فاطمه علیها السلام همواره به کار آسیاب آرد و خمیر کردن و پختن نان می پرداخت
تقسیم کار با همسر
یکى از عوامل شادابى و تکامل خانواده ها، تعیین حدود مسئولیت افراد در خانواده است .
با تقسیم کار، عدالت اجتماعى در محیط کوچک خانواده سعادت مى آفریند، و زن را از دخالت در امورى که سزاوار نیست باز مى دارد
امام باقر (علیه السلام ) فرمود:
حضرت فاطمه علیها السلام کارهاى منزل را با حضرت على (علیه السلام ) اینگونه تقسیم کرد که خمیر کردن آرد، و نان پختن ، و تمیز کردن و جارو زدن خانه ، به عهده فاطمه باشد کارهاى بیرون منزل از قبیل ، جمع آورى هیزم و تهیه مواد اولیه غذایى را على (علیه السلام ) انجام دهد.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود:
این تقسیم کار، با رهنمود رسول خدا صلى الله علیه و آله انجام گرفت .
آنگاه که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: کارهاى داخل منزل را فاطمه علیها السلام ، و کارهاى بیرون منزل را على (ع ) انجام دهد، حضرت زهرا علیها السلام با خوشحالى فرمود:
قالت : فلا یعلم ما داخلنى من السرور الا الله باکفائى رسول الله تحمل رقاب الرجال
جز خدا کسى نمى داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم ، زیرا رسول خدا مرا از انجام کارهایى که مربوط به مردان است ، بازداشت .
تقسیم کار در خانواده
فاطمه علیها السلام در زندگى پربار خویش ، به کار و انجام وظایف خانوادگى و تربیتى توجه کامل داشت ، نه تنها کار مى کرد، و نیازمندیهاى خانواده را بر طرف مى ساخت ، بلکه به تقسیم کار در خانواده و تحقق عدالت در محیط کوچک خانه و خانواده نیز اهمیت مى داد.
کارهاى خانه و خانواده را بین خود و امیرالمؤ منین على (علیه السلام )، و کار روزانه داخل منزل را نیز بین خود و خدمتکارش فضه ، بگونه اى مساوى تقسیم مى کرد.
سلمان فارسى مى گوید: فاطمه زهرا علیها السلام را دیدم که با دستان مبارک و با آسیاب دستى گندم را آرد مى کند، جلو رفته پس از سلام، گفتم : اى دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله ! خود را به زحمت مینداز، در کنار شما خدمتکار منزلتان فضه ایستاده است کار منزل را به ایشان واگذار!!
حضرت زهرا علیها السلام پاسخ داد:
قالت : اوصانى رسول الله ان تکون الخدمة لها یوما و لى یوما فکان امس یوم خدمتها والیوم یوم خدمتى
رسول خدا صلى الله علیه و آله به من سفارش فرمود که کارهاى خانه را با فضه تقسیم کنم ، یک روز او کار کند و روز دیگر من ، دیروز نوبت او بود و امروز نوبت من است
سبک زندگی حضرت فاطمه(س)
از ویژگی های مهم حضرت فاطمه (س) این بود که آن بزرگوار بهترین یار و یاور شوهرش علی (ع) در اجرای فرامین الهی بود. پیامبر(ص) از علی(ع) سوال کرد: همسرت را چگونه یافتى؟ و علی(ع) پاسخ گفت: نِعْمَ الْعَوْنُ على طاعَةِ اللَّهِ (بهترین یار و یاور براى اطاعت و بندگى خدا).
سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) چگونه بود؟
زندگی اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) راهنمای بسیار روشنی است برای کسانی که بخواهند به بهترین حیات دنیوی و اخروی دست یابند. این مساله آنقدر پر اهمیت است که در برخی احادیث شیعه گی و پیروی از ایشان به التزام و تبعیت عملی از سبک زندگی ایشان در آمده است.
در زیارت مقدسه جامعه کبیره که از امام هادی(ع) نقل شده است می خوانیم:اَلسَّلامُ عَلى مَحاَّلِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ (سلام بر جایگاههاى شناسایى خدا)؛ آنچه از این فراز بر می آید این است که بهترین راه و جایگاه برای شناخت خدا و راه رسیدن به خدا بررسی زندگی ائمه و معصومین (ع) است.
همینطور در فرازی دیگر از این زیارت امده است:مَنْ اَتیکُمْ نَجى وَمَنْ لَمْ یَاْتِکُمْ هَلَک (هرکس به نزد شما آمد نجات یافت و هر کس نیامد هلاک شد).
و ثمره وصال انسان به آن بزرگواران را طیباً لِخَلْقِنا وَطَهارَةً لاِنْفُسِنا وَتَزْکِیَةً لَنا وَکَفّارَةً لِذُنُوبِنا (موجب پاکى اخلاق ما و پاک شدن خود ما و تزکیه ما و کفاره گناهان ما) بیان می کند.
در زیارت عاشورا که به اعتقاد شیعه از احادیث قدسی است می خوانیم:اللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَمَماتی مَماتَ مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد. که همان اشاره به خواست خداوند و دعای شیعه برای قرار گرفتن در مسیر سبک زندگی اهل بیت(ع) است.
از میان معصومین(ع) آن که زندگی پر برکتش بخصوص برای زنان مسلمان همچون خورشیدی نورافشانی می کند، وجود نازنین حضرت فاطمه زهرا(س) است که آشنایی با سبک زندگی آن حضرت بسیار برای ما راهگشا خواهد بود.
در جامعه امروز که نظام سرمایه داری غرب با تهاجم فرهنگی خود سعی دارد الگویی مبتذل و غیرانسانی برای زنان و دختران مسلمان ارائه کند مسلما پرداخت به ابعاد گوناگون شخصیتی آن حضرت می تواند الگوی عملی مناسبی برای جامعه شیعی باشد.
در ذیل به بررسی برخی از گوشه های عبرت آموز زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) می پردازیم:
ولادت
نحوه ولادت حضرت فاطمه(س) بسیار جالب توجه است. آنچه که برای شیعیان آن حضرت باید مورد توجه قرار گیرد اهمیت مراقبت های لازم قبل از تولد فرزند است. لزوم طهارت روحی و جسمی برای تشکیل نطفه یک فرزند صالح از خصوصیات آشکاربه وجود آمدن یک انسان پاک سرشت والهی است.
آمده است برای تولد ایشان جبرئیل به پیامبر(ص) عرض کرد: اى محمد! خداوند على اعلى به تو سلام مى رساند و امر مى نماید که چهل روز از خدیجه دورى کنى!
و آن حضرت 40 روز به خانه خدیجه نرفت .پیامبر(ص) روزها را روزه گرفت و شبها را به عبادت حق تعالى مشغول بود و در این مدت، در خانه فاطمه بنت اسد به سر مى برد و هر شب، هنگام افطار، به على (ع) امر مى فرمود در خانه را باز کنند تا هر که مى خواهد داخل شود و از غذاى حضرت تناول کند.
پس از چهل روز، جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند على اعلى سلام مى رساند و مى فرماید: براى تحفه و کرامت من آماده باش! آنگاه میکائیل طبقى از میوه هاى بهشتى را فرود آورد .
در آن شب، پیامبر (ص) به على (ع) فرمود تا در منزل را ببندند؛ زیرا خوردن این غذا بر غیر نبى خاتم (ص) روا نبود . آنگاه پیامبر(ص) از آن غذا و آب تناول فرمودند و در آن شب، نطفه بهترین زنان جهان منعقد شد.
نحوه رفتار با والدین و احترام به پدر
فاطمه هشت سال در مکه پا به پای پدر در اعتلا و پیشرفت اسلام کوشید و در آزار کفار و مشرکان و منافقان یار و مددکار پدر بود . در دره و شعب ابوطالب، سه سال درکنار پدر تحمل کرد و زمانی که مشرکان پیامبر(ص) را آزار و اذیت و زخمی و یا جسارتی می کردند، پیامبر(ص) را دلداری می داد و زخم هایش را مداوا می کرد؛ این گونه بود که پیامبر(ص) ایشان را «ام ابیها» (مادر پدرش) نامید.
فاطمه زهرا (س) در همه حال به یاد پدر گرامی خویش بود و از هیچ نعمت و کمکی برای یاری به پدر دریغ نمی کرد. در روایت است که: سه روز بود که پیامبر (ص) غذایی نخورده بودند به طوری که بر حضرت سخت می گذشت. در نزد همسرانش خوراکی یافت نمی شد. نزد فاطمه آمد و گفت: دخترم نزد تو چیزی برای خوردن هست که بسیار گرسنه ام؟ عرض کرد: نه بخدا سوگند! وقتی پیامبر(ص) بیرون رفت ، دخترش از اینکه نتوانسته پدر را سیر کند محزون شد. ناگهان دختر همسایه در زد و دو قرص نان و یک تکه گوشت خدمت فاطمه (س) آورد. او خوشحال شد و گفت خود را بر رسول خدا مقدم نمی داریم . درحالیکه همه گرسنه بودند آن را زیر سبد نهاده و سرپوش بر آن گذاشت . حسن و حسین علیها السلام را خدمت پیامبر (ص) فرستاد ، تا جدشان را برای غذا دعوت کنند. پیامبر(ص) تشریف آوردند و غذای بسیار معطری زیر سبد یافت. سوال کرد این غذا از کجاست ؟ فاطمه (س) جواب داد : از جانب خدایی که به هر کس بخواهد بدون حساب روزی می دهد. پیامبر (ص) و همه اعضای خانواده علی(ع) و همسران پیامبر (ص) از آن غذا خوردند و برای همسایه ها هم فرستادند.
زهرا(س) همیشه رفتاری سرشار و آمیخته از ادب و تواضع و فروتنی نسبت به پدر داشت. گرچه رابطه ایشان بسیار عاطفی و سراسر محبت و صمیمیت بود ، اما این مانع احترام و تواضع ویژه ایشان نسبت به پیامبر(ص) نمی شد. نقل است از حضرت فاطمه (س) که فرمود: وقتی بر پیامبر (ص) آیه نازل شد (که پیامبر(ص) را با نامش خطاب نکنید)، هیبت پیامبر (ص) مرا گرفت ، بطوری که نتوانستم به او "یا ابة" بگویم و یا رسول الله به او می گفتم. حضرت از من روی گرداند. چند بار به همین ترتیب صدا کردم و او جواب نداد. سپس فرمود: دخترم این آیه درباره تو و خاندان تو نازل نشده است. تو از منی و من از تو هستم. این آیه درباره اهل جفا و تکبر و کسانی که فخر می ورزند نازل شده است. تو "یا ابة" بگو. چون برای قلب من محبوبتر و برای پروردگار رضایتبخشتر است.
ازدواج
ازجمله نکات مهم زندگی حضرت فاطمه(س) ازدواج آن حضرت بود. ایشان خواستگارانی بسیار در میان صحابه داشت که از نظر مالی در رتبه های بالایی قرار داشتند اما رسول خدا همچنان مسأله را به نظر خداوند موکول مینمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و گفت:ای محمد! خدا بر تو سلام میرساند و میفرماید فاطمه را به عقد علی درآور، خداوند علی را برای فاطمه و فاطمه را برای علی پسندیده است.
و فاطمه(س) و پیامبر(ص) و اگر بهتر بگوییم خداوند تبارک و تعالی، علی(ع) را که جوانی سرشار از ایمان و تعهد بود انتخاب کردند.
مسأله، مسأله زندگی، مهر و عطوفت، آرامش و تربیت، ایمان و تقوا بود. مسأله، مسأله حفظ دین و سلامت فکر و روح بود. قرار بود از محفل ساده و بی تکلف و بی ریای علی(ع) و فاطمه(س) هر لحظه نوری به عرش بلند شود و عرش را نورانی کند که خدا خود خواسته بود و اذن داده بود. آری! «فی بیوت اذن الله ان یرفع و یذکر فیها اسمه». قرار بود ماحصل این ازدواج حسن(ع) و حسین(ع) و زینب(س) وام کلثوم(س) باشند که هرکدام چون نوری در آسمان ولایت بدرخشند و راه زندگی ارادتمندانشان را به سوی خداوند روشن کنند.
فایده ای که آن ازدواج داشت چیزی نبود که با زر و سیم بتوان آن را قیمت گذاشت که هرچه فایده کمتر است معنویت بیشتر به ثمن بخث فروخته می شود و هرچه تجلی معنویت بیشتر باشد مال کم ارزش تر خواهد بود. قرار بود ازدواج علی(ع) و فاطمه(س) الگویی شود برای شیعیانشان تا ابد.
در روایات متعددی نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: اگر علی نبود، فاطمه همتایی نداشت. از اینجا مشخص می شود منظور پیامبر(ص) در کفویت زوجین، ایمان دوطرف است.
درآن زمان دارایی علی(ع) منحصر به شمشیر و زرهی بود برای جهاد در راه خدا و شتری برای کار در باغستانهای مدینه. او به دستور پیامبر(ص) زره را کابین فاطمه(س) قرار داد که به حدود 400 درهم به فروش رسید و پول آن صرف فراهم آوردن مقدمات زندگیش شد.
پیامبر(ص) مقدار اندکی از پول را به بلال داد تا با آن عطر بخرد و بقیه پول را به چند تن از صحابه داد تا جهیزیه را از بازار فراهم کنند.
جهیزیه ساده و اندکی فراهم و نزد پیامبر(ص) آوردند. ساده و بی تکلف می نمود. پیامبر(ص) چون سادگی بیش از حد اشیاء را نگریست دست به دعا بلند کرده و فرمود: خدا به اهل بیت برکت دهد. و البته خدانیز چنین کرد چرا که «انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» در حق هیچ کسی به جز این خاندان نازل نشد! آری خدا خواست که اهل بیت پاک و مطهر قرار گیرند، به دور از هرگونه رجس و نازیبایی و ناپاکی. و خدا خواست که تا روزگار هست و هست، هرجا کرامتی دیده شود دوستدارانش به یاد حسن(ع) بیفتند و هر جا قیامی در راه خدا بر علیه ظلم ستم کیشی روی دهد با پرچم حسین(ع) افراشته شود و الگوی هر زن مسلمانی زینب(س) باشد.
همسرداری
همسرداری حضرت فاطمه(س) نیز بهترین الگو برای زنان مسلمان است. شیوه رفتار با همسر برای یک زن آن قدر مهم است که حضرت علی (ع) می فرماید: جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است.
فاطمه (س) با آن همه فضیلت، همسری نیکو و مطیع برای امیر مؤمنان علی(ع) بود. روایت است هنگامی که علی (ع) به فاطمه (س) مینگریست، غم و اندوهش برطرف میشد.
رسول خدا در اولین شب ازدواج علی (ع) و زهرا (س) کارهای آنان را به این شکل تقسیم نمود: خمیر کردن آرد و پختن نان و تمیز کردن و جارو زدن خانه به عهده فاطمه (س) باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و مواد غذایی را علی (ع) انجام دهد.
پس از آن بود که حضرت زهرا (س) فرمود: جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خدا (ص) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، باز داشت.
فاطمه (س) هیچ گاه حتی اموری را که احتمال می داد علی (ع) قادر به تدارک آنها نباشد، از او طلب نمی نمود؛ تا آنجا که از علی(ع) در رابطه با فاطمه(س) نقل شده است: بخدا سوگند که او را به خشم نیاوردم و تا هنگامی که زنده بود، او را وادار به کاری که خوشش نیاید نکردم؛ او نیز مرا به خشم نیاورد و نافرمانی هم نکرد.
از ویژگی های مهم حضرت فاطمه (س) این بود که آن بزرگوار بهترین یار و یاور شوهرش علی (ع) در اجرای فرامین ا لهی بود. پیامبر(ص) از علی(ع) سوال کرد: همسرت را چگونه یافتى؟ و علی(ع) پاسخ گفت: نِعْمَ الْعَوْنُ على طاعَةِ اللَّهِ (بهترین یار و یاور براى اطاعت و بندگى خدا).
آن بانوی بزرگوار، نام همسر خود را با احترام یاد میکرد. گاهی وی را با کنیه «ابالحسن» میخواند و گاهی با یاد قرابت نسبی (یا ابن عم) وی را ندا میداد. در حدیث شریف کساء آمده است که حضرت فاطمه(س) می فرماید: ابوالحسن على بن ابیطالب وارد شد و فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا گفتم : و بر تو باد سلام اى ابا الحسن و اى امیر مؤ منان. این گونه نقل نام و خطاب احترام آمیز یکی از نکات اصلی رابطه زوجین نسبت به یکدیگر است.
از دیگر نکات متابعت ایشان از شوهر بود. نقل است هنگامی که مصدوم کردن حضرت زهرا(س) از امیرمومنان درخواست ملاقات و عیادت ایشان را کردند، حضرت علی(ع) تقاضای آن دو را به فاطمه(س) ارائه کردند و ایشان در جواب فرمودند: البیت بیتک و الحره امتک(خانه متعلق به شماست و من هم به منزله کنیز و خدمتگزار در خانه شماهستم).
رسیدگی به وضع ظاهری به خاطر همسر از اصول زندگی یک زن و مرد مسلمان است. آمده است پیامبر برای شب عروسی حضرت زهرا (س) دستور داد عطرهایی خوشبو تهیه کنند و حضرت زهرا (س) نیز در داخل خانه دائماً معطر بودند.
تربیت و رفتار با فرزندان
سیره رفتار فاطمه(س) با فرزندان خود نیز سرمشقی مناسب برای تربیت صحیح فرزندان است. ایشان به فرزندان احترام می گذاشتند و آنها را با احترام خطاب می کردند و همیشه سعی در آموزش و تربیت دینی و اخلاقی آنها داشتند.
در حدیث شریف کساء حضرت فاطمه(س) در پاسخ سلام فرزند خود امام حسن(ع) می فرماید: سلام برتو اى نور دیده ام و میوه دلم. و در پاسخ سلام امام حسین(ع) می فرماید: سلام بر تو اى فرزند من و اى نور دیده ام و میوه دلم.
حضرت زهرا (س) فرزندان خود را همیشه برای یادگیری و تعلیم و تزکیه آماده می کرد؛ به عنوان مثال به فرزندش حسن(ع) می فرمود: «به مسجد برو ، آنچه را از پیامبر شنیدی فراگیر و نزد من بیا و برای من بازگو کن».
و در عین حال شادی و خوشحالی را در بیت خود تسری می داد و این تا حدی بود که از بازی با کودکان که نقش بسزایی در تربیت آنها دارد اجتناب نمی نمود. نقل شده است که فاطمه(س) فرزندش حسن(ع) را روی دست می گرفت و بالا می انداخت و حرکت می داد و می فرمود: اشبه أباک یاحسن، واخلع عن الحق الرّسن، واعبد الهاً ذامنن، ولاتوال ذا الاحسن. (ای حسن ، نظیر پدرت باش و ریسمان ظلم از حق دور کن، و خداوندی را که صاحب نعمت هاست پرستش کن و با افراد تیره دل دوست مباش).
ایشان همیشه رسیدگی به فرزندان را در اولویت قرار می داد. سلمان می گوید: روزی فاطمه زهرا(س) را دیدم که مشغول آسیاب بود. در این هنگام فرزندش حسین گریه می کرد. عرض کردم: برای کمک به شما آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم؟ ایشان فرمود: من به آرام کردن فرزند اولی هستم، شما آسیاب را بچرخانید.
همچنین از نکات بارز حضرت زهرا(س) در تربیت فرزندان سبک عملی تشویق به عبادت برای آنها بود. مسلما وقتی والدین الگوی عملی کودکان برای عبادت پروردگار باشند، در آینده و بزرگسالی آنها نیز به تعصی از والدین این راه را پیش خواهند برد.
در همین زمینه امام حسن (ع) می فرماید: مادرم فاطمه را در شب جمعه در محراب عبادت دیدم که به عبادت و نماز مشغول است، او پیوسته به رکوع و سجود مشغول بود که شب به پایان رسید.
آن حضرت در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان کودکان خود را به بیداری فرا می خواند. حضرت در روز بچه ها را می خواباند تا استراحت کنند و غذای کمتری به آنان می داد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتری برای شب زنده داری داشته باشند. ایشان نمی گذاشت احدی از اهل خانه خوابش ببرد و می فرمود : محروم است کسی که از برکات شب قدر محروم بماند.
از نکات دیگر تربیتی ایشان عدالت در توجه به کودکان بود. آمده است روزی امام حسن(ع) نزد پیامبر(ص) آمد و اظهار تشنگی کرد. رسول خدا(ص) برخاست، ظرفی برداشت و از گوسفندی که داخل منزل بود مقداری شیر دوشید و به امام حسن(ع) داد. فاطمه زهرا (س)، به پیامبر(ص) گفت: گویا حسن برای شما عزیزتر از حسین است. پیامبر(ص) فرمود: نه. هردو برایم عزیز و محبوبند ولی چون اول حسن تقاضای آب کرد او را مقدم داشتم.
همچنین روزی حسنین(ع) در حضور پیامبر (ص) کشتی گرفتند. در این میان فاطمه(س) شنید که پدر بزرگوارش، امام حسن را به پیروزی بر امام حسین ترغیب می کند. حضرت زهرا(س) از این نوع رفتار پیامبر(ص) اظهار تعجب کرد. پیامبر فرمود: دوستم جبرئیل ، حسین را تشویق می کند و من حسن را تشویق می نمایم.
تعلیم مسائل دینی
حضرت فاطمه زهرا(س) در آموختن مسائل دین به دیگران از اشتیاق زایدالوصفی بهره مند بود. روزی زنی نزد او آمد وگفت: مادری پیر دارم که در مورد نماز خود اشتباهی کرد و مرا فرستاده تا از شما مسئله ای را بپرسم. حضرت زهرا(س) سؤال او را پاسخ فرمود؛ زن برای بار دوم وسوم مسئله ای پرسید و پاسخ شنید. این کار تا ده بار تکرار شد و هر بار آن بانوی بزرگوار ، سؤال وی راپاسخ فرمود. زن از رفت و آمدهای پی در پی شرمگین شد و گفت: دیگر شما را به زحمت نمی اندازم. فاطمه(س) فرمود: باز هم بیا و سوالهایت را بپرس ، تو هر قدر سؤال کنی من ناراحت نمی شوم. زیرا از پدرم رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم شنیدم که فرمود: روز قیامت علمای پیرو ما محشور می شوند و به آنها به اندازه دانش شان خلعت های گرانبها عطا می گردد و اندازه پاداش به نسبت میزان تلاش است که برای ارشاد و هدایت بندگان خدا نموده اند.
ساده زیستی و پرهیز از تجمل
ساده زیستی و پرهیز از تجمل از نکات بارز زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) است. مهریه کم، جهیزیه مختصر، اکتفا به غذای اندک و معاش کم، استفاده از حداقل امکانات برای زندگی و... همانگونه که در فوق شرح داده شد از خصوصیات آشکار سیده زنان عالم است.
عبادت
امام حسن مجتبى علیه السلام فرمود: در دنیا کسى عابدتر از مادرم فاطمه(س) نبود؛ آن قدر به عبادت مى ایستاد تا پاهایش ورم مى کرد.
همینطور ابن عمره از پدرش نقل مى کند که گفت: از امام صادق(ع) پرسیدم: چرا فاطمه(س) زهرا نامیده شد؟
فرمود: براى آن که وقتى فاطمه زهرا(س) در محراب عبادت مى ایستاد، نورش براى اهل آسمان مى درخشید، همان طورى که نور ستارگان براى اهل زمین مى درخشد.
پیامبر(ص) درباره حضرت فاطمه(س)می فرمود:ایمان به خدا در اعماق دل و باطن روح زهراء چنان نفوذ کرده که برای عبادت خدا خودش را از همه چیز فارغ می سازد. فاطمه دخترم بهترین زن عالم است. پاره تن من و نور چشم من و میوه دل من و روح و روان من است. حوریه ای است به صورت انسان. آنگاه که در محراب عبادت می ایستد نورش برای ملائک آسمان درخشندگی دارد و خداوند به ملائکه خطاب می کند: بنده مرا ببینید! چطور در مقابل من به نماز ایستاده و اعضای بدنش را خوف می لرزد و غرق عبادت است! ای ملائکه گواه باشید که پیروان فاطمه را از عذاب دوزخ در امان قرار دادم.
در حدیث دیگری به سلمان می فرماید: ای سلمان! خدای تعالی چنان دل و جان و تمام اعضاء و جوارح دخترم فاطمه را به ایمان پر کرده که یک سره برای عبادت و فرمانبرداری حق تعالی خود را از همه چیز فارغ ساخته است.
حجاب و عفاف
حضرت زهرا(س) الگوى یک بانوى اسلامى است. او حتی خود را بر نامحرم نابینا می پوشاند.
على (ع) می فرماید: نزد پیامبر بودیم و او در منبر بود ?پرسید: به من خبر دهید و بگوئید چه چیز براى زن از همه چیز بهتر است؟ هر کس سخنى گفت و به نتیجه اى منجر نشد. مردم درمانده و متفرق شدند. من به نزد فاطمه آمدم و سؤال پیامبر را تکرار کردم. فاطمه فرمود: بهترین چیز براى زن این است که او مردى را نبینند و مردى هم او را نبیند.
مشارکت در مسائل سیاسی و اجتماعی
حضرت فاطمه(س) حتی الامکان از ظاهر شدن در انظار عمومی اجتناب می کرد اما این بدان معنی نبود که در مواقع حساس و لازم از انجام وظیفه خود شانه خالی کند.
ابن ابی الحدید از واقدی نقل می کند که پس از جنگ احد فاطمه (س) با گروهی از زنان مدینه از خانه خارج شد و چون چهره مجروح پدرش را دید او را در آغوش گرفت و خون از صورت مبارکش پاک کرد؛ سپس آبی فراهم نمود و خونهای چهره رسول خدا را شست و شمشیر او را پاک کرد.
همچنین می نویسد :زنانی که از مدینه آمده بودند چهارده نفر بودند که زهرا(س) یکی از آنان بود و آب و نان با خود به جبهه برده و در کنار رزمندگان از مجروحین پرستاری می کردند.
همچنین علی (ع) نقل می کند:ما بهمراه پیامبر (ص) در جریان حفر خندق بودیم که فاطمه (س) با تکه نانی نزد پیامبر (ص) آمد و آن را به خدمت او برد . پیامبر (ص) فرمود : این چیست فاطمه عرض کرد: از نانی است که برای دو فرزندم پختم ، این تکه آن را برای شما آوردم. پیامبر (ص) فرمود: دخترم ! این اولین غذایی است که بعد از سه روز وارد دهان پدرت می شود.
دفاع از حریم ولایت
از مهمترین و بارزترین قله های زندگی بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) دفاع ایشان از حریم ولایت امیرمومنان علی (ع) و خطبه فدکیه آن حضرت است. که سرانجام آن حضرت در راه دفاع از ولایت مجروح شده، نوزادش محسن(ع) را سقط کرده و به شهادت رسید.
پیوند نور با نور
در شب اول ذیحجه که هلال ماه با کرشمه خودنمایی می کرد، خورشید به خانه علی علیه السلام وارد شد. باد صبا همه را خبر رسانید که: زیور ببندید؛ نور با نور پیوست و جهان روشن شد. درختان شکوفه های خود را بر زمینیان ارزانی داشتند. ابرها مُشک بر زمین باریدند و از خاک صد هزار لاله بر آمد. هلهله ای از شادی و پایکوبی برخاست و جهان یکسره در شور و ولوله شد.
ازدواجی ساده با ساز و برگی اندک، اما صفا و صمیمیتی بسیار، صورت گرفت که تحسین همگان را بر انگیخت و اسوه ای برای آیندگان شد. آن پیوند ساده و بی ریا جز پیوند دو معصوم و برگزیده، علی و فاطمه، نبود.
نوید یاری
چنان که از آیات و روایات بر می آید ازدواج کردن مستحب مؤکد و حتی فراتر از آن، در مواردی خاص، واجب شده است.(1) اسلام بیش از همه ی ادیان برای تسهیل در امر ازدواج رسوم غلط و خرافات دست وپاگیر را از میان برداشته است. ازدواج ساده حضرت زهرا علیهاالسلام و حضرت علی علیه السلام و رفتار و گفتار پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم در خلال قضایای این ازدواج، خود به تنهایی گواه روشنی بر این مدعاست(2) و بر همه لازم است که چگونگی های آن را بشناسیم تا شاید در امر مهم ازدواج راهی تازه و آسان فرا روی جوانان قرار دهیم و زندگی شان را هر چه زودتر پر از ترنّم ترانه و شور عاشقانه کنیم.
مراسم خواستگاری علی علیه السلام از فاطمه علیهاالسلام
علی علیه السلام سر به زیر انداخته و از نهایت حیا با سرانگشتان خود زمین را لمس می کند و از گفتن درخواست خود خجالت می کشد تا این که رسول خدا سکوت را می شکند و از او می خواهد درخواستش را بر زبان آورد. علی علیه السلام در حالی که عرق شرم بر جبین مبارکش چون شبنمی بر گُل نشسته بود، با خجلت و کم رویی و با جملاتی زیبا و سرشار از ادب، فاطمه علیهاالسلام را از پدرش خواستگاری کرد.(3) بدین سان مولای شیعیان برای امر مهم ازدواج قدم پیش گذاشت تا به سنّت پایدار اسلام و پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم عمل کند؛ زیرا هیچ کس بیش از او به سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پایبند نبود تا جایی که حتی خواسته خود را هیچ گاه بر خواسته پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مقدّم نداشت. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ازدواج را سنّت خود معرفی کرد و هم او بود که ازدواج نکردن را روی گردانی از سنت خویش، یعنی خروج از اسلام، می دانست.(4) و همواره به ازدواج جوانان امّت خویش می بالید و خطاب به آنان می فرمود: «ازدواج کنید و خانواده تشکیل بدهید که من در روز قیامت به شما مباهات می کنم».(5)
در میان گذاشتن خواسته علی علیه السلام با فاطمه علیهاالسلام
وقتی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم تقاضای امیرالمؤمنان علیه السلام را شنید فرمود: «علی جان خواسته تو را با فاطمه در میان می گذارم و نظرش را پرسیده، به تو جواب می دهم». آن گاه نزد فاطمه صلی الله علیه و آله وسلم رفت و فرمود: «دخترم فاطمه، می دانی که من تو را دوست دارم و پسر عمویم علی را هم خوب می شناسی، که در فضل و تقوی و صدق و صفا و اخلاص هیچ کس به پای او نمی رسد. اینک او برای خواستگاری تو آمده است. آیا اجازه می دهی به او پاسخ مثبت بدهم؟(6)
این رفتار پسندیده پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم الگویی است زیبا برای همه پدران و مادران، تا در ازدواج فرزندان خویش، ابتدا نظر آنان را بخواهند و از اجبار و اکراه فرزندان بپرهیزند که پیامدهای ناگوار بسیار به همراه دارد.
پاسخ فاطمه زهرا علیهاالسلام به خواستگاری علی علیه السلام
مسلّم است که فاطمه خواستگاران بسیاری داشت. گروهی از مهاجران و انصار و بسیاری از ثروتمندان از جمله عبد الرحمن بن عوف که ثروتمندترین مرد منطقه بود از خواستگاران فاطمه علیهاالسلام بودند.(7) اما حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام که شایسته ترین بانوی هستی است به ملاکی جز تقوا و فضیلت، در انتخاب همسر نمی اندیشد؛ از این رو وقتی پدر بزرگوارش نظر او را درباره ازدواج با علی علیه السلام جویا شد. سکوت سراپای فاطمه علیهاالسلام را فرا گرفت و از شرم و حیا هیچ نگفت. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم رضایت دخترش را از حالت او دریافت و در حالی که خنده نمکینی بر لبانش نقش بسته بود، علی را از سکوت فاطمه که در حقیقت نشانه رضایت او بود خبر داد.(8)
مراسم عقد
در مراسمی ساده و دور از هر گونه هیاهو و با نیکوترین کلام، خطبه عقد جاری شد و فاطمه علیهاالسلام به همسری علی علیه السلام در آمد. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خطاب به مردم فرمودند: «شما را گواه می گیرم که من بر طبق سنّت پایدار اسلام فاطمه را همسر او می گردانم. امیدوارم خداوند در بین آن ها مهر و محبّت قرار داده، پراکندگی شان را سامان دهد و این وصلت را برایشان فرخنده گرداند و از لطف خویش به آنان فرزندان پاک و پاکیزه مرحمت فرماید و نسلشان را سبب رحمت و برکت و گنج علم و حکمت و موجب امنیّت ملّت اسلام قرار بدهد. از خداوند برای خود و دخترم و دامادم و شما آمرزش می طلبم». سپس علی علیه السلام نیز خطبه ای ایراد کرد و دوباره پیامبر آنان را دعا کرد و همه آمین گفتند.(9) پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم که از پیوند مبارک فاطمه علیهاالسلام و علی علیه السلام موجی از شادی در دلش جاری بود به نزد دختر دل بندش آمد و او را با این جملات تبریک گفت: «دخترم، تو را به عقد مردی در آورده ام که بهترین مردان عالمیان است و تمام امتیازات خوب را داراست. دخترم او اولین کسی است که به من ایمان آورده و با من نماز خوانده در شب هجرتِ من جان بر کف نهاده، در بستر من خوابید و خداوند بر فداکاری او بر من و بر فرشتگان مباهات نمود. او علیّ مرتضی است(10)».
راستی چه کسی غیر از علی بن ابی طالب علیه السلام لیاقت همسری فاطمه زهرا علیهاالسلام را داشت؟ و چه کسی غیر از او می توانست قدر فاطمه علیهاالسلام را بداند؟(11) و چه کسی جز فاطمه(علیهاالسلام) شایسته همسری علی علیه السلام بود؟
جهیزیه فاطمه زهرا علیهاالسلام
حضرت علی علیه السلام درباره جهیزیه حضرت زهرا علیهاالسلام چنین می فرماید: «روزی پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمود: زره خود را به بازار برده، بفروش تا با پول آن وسایل عروسی و جهیزیه ای برای فاطمه تهیّه کنیم. من نیز به دستور پیامبر چنین کرده، بهای آن را به پیامبر تقدیم کردم . پیامبر مقداری از پول را به ابوبکر و سلمان فارسی و بلال داد و فرمود: مقداری اسباب و لوازم یک زندگی ساده رابرای فاطمه تهیّه کنند و مقداری از آن پول را نیز به همسرش امّ سلمه داد که عطر و چیزهای زینتی برای فاطمه خریداری کند. بدین گونه جهیزیه ای ساده تهیه شد که چیزی جز شانزده یا نوزده قلم جنس نبود که فقط شانزده عدد آن اسباب و وسیله ی مختصری یک زندگی کوچک بود. وقتی چشمان مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به آن جهاز مختصر افتاد، سرش را به جانب آسمان بلند کرد و فرمود: ظروف و زندگی را بر کسانی که بیشتر خداوند و وسایلشان گلی و سفالین است مبارک گردان».(12)
مهمانی عروسی
روز جمعه فرا رسید. عدّه بسیاری به مهمانی عروسی دعوت شدند و طعام نیکویی فراهم شد که گوشت و نان آن را پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم داد و به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روغن و خرما را علی علیه السلام فراهم آورد. پیامبر آستین خود را بالا زد و در پخت غذا همکاری کرد. در آن جشن با شکوه وتاریخی عباس و حمزه، عموهای پیامبر و علی، و عقیل، برادر امیر المؤمنین علیه السلام ، از مهمانان پذیرایی می کردند و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با دستان مبارک و پر برکت خود، غذا را از دیگ بیرون می آورد. مهمانی عروسی حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام هم مثل مراسم عقد با سادگی و صفا و آرامش انجام گرفت.(13)
شکوهی جاودانه
در پایان مراسم عروسی در خانه ی پیامبر، ایشان فرمودند پارچه ای زیبایی بر زین هموارترین مرکب او انداختند و خود آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم ، دست فاطمه علیهاالسلام را گرفت و او را روی زین استر نشاند و افسار آن را به دست سلمان فارسی، که پیرمردی بود، داد و به زنان و دختران عبد المطلب و زنان مهاجر و انصار فرمود به آرامی پشت سر مرکب عروس راه بیفتند و به آنان دستور داده بود«سخنی که خدای راناخشنود می کند بر زبان نیاورند» و فقط سپاس خدا را بگویند و بس. بدین سان با صلوات و تکبیر و اشعاری پرمحتوا دختر پیامبر را تا خانه ی بخت بدرقه کردند.(14) سادگی و صفای ازدواج برترین بانوی هستی که افتخار فرزندی بزرگ ترین پیامبر الهی را نیز دارد، شکوهی جاودانه آفرید که تا کرانه های روزگار همه نگاه های حقیقت جو را به تحیّر و تحسین وا می دارد.
دعای پیامبر
نوشته اند بعد از مراسم شادی و سرود خوانی در پایان مراسم، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم خود وارد حجله عروس شد و علی علیه السلام را به آن جا خواند و دست دخترش فاطمه علیهاالسلام را گرفت و در دست علی علیه السلام گذاشت و این چنین دعا کرد: «خداوندا این دو تن، نزد من از همه محبوب ترند. پروردگارا، تو نیز ایشان را دوست بدار و نسل شان را با برکت و فرخنده فرما او از سوی خود محافظتی برایشان بگمار. من این دو و فرزندانشان را از شرّ شیطان در پناه تو قرار می دهم. بارالها، پلیدی را از آنان بزدای و این عروسی و وصلت را برایشان فرخنده ساز».(15)
سفارش های پیامبر به حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام
سه روز پس از عروسی، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به خانه ی فاطمه علیهاالسلام آمد و احوال او را جویا شد و از او پرسید: «شوهرت را چگونه یافتی؟» حضرت فاطمه فرمود: «پدر جان شوهرم را بهترین شوهر یافتم، ولی جمعی از زنان قریش نزد من آمدند و به من گفتند: رسول خدا تو را به ازدواج مردی تهی دست در آورده است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «سوگند به خدا در خیر خواهی تو کوتاهی نکردم، شوهر تو در تقدّم به اسلام از همه پیش تر است و در علم، از همه عالم تر، و در حلم از همه بردبارتر است».
سپس به حضرت فاطمه علیهاالسلام سفارش کرد: «دخترم شوهر تو نیکو شوهری است درهمه ی امور او را اطاعت کن». و رو به علی علیه السلام کرد و فرمود: «با همسرت مدارا و مهربانی کن».(16)
حضرت علی علیه السلام می گویند: «سوگند به خدا، هیچ گاه او را خشمگین و مجبور به کاری نکردم تا آن زمان که خداوند روح او را به سوی خود قبض کرد، و او نیز هیچ گاه مرا ناراحت نکرد و از من نافرمانی ننمود، و من هر زمان به او نگاه می کردم همه ی اندوه ها و رنج هایم برطرف می شد».(17)
منابع:
1.استاد حسین مظاهری، خانواده در اسلام، قم، انتشارات شفق.
2.اسدالله داستانی، مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیهاالسلام ، انتشارات قیام.
3.استاد شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام.
4.حاج شیخ عباس قمی، بیت الاحزان، ترجمه محمد محمدی اشتهارودی، قم، انتشارات ناصر.
5.سیدجعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام .
پی نوشت:
1. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص7.
2. خانواده در اسلام، ص91، (با اندکی تغییر و تصرف).
3. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص26 (با تغییر).
4. خانواده در اسلام، ص89 (به نقل از وسایل الشیعه، ج7، ص103).
5. همان، ص90 (به نقل از وسایل الشیعه، ج14، ص4).
6. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص28.
7. زندگانی فاطمه زهرا علیها السلام، ص46.
8. ر.ک: مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص29.
9. همان، ص44.
10. همان، ص45.
11. ر.ک: مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص48.
12. همان، ص50؛ بیت الاحزان، ص56؛ خانواده در اسلام، ص93؛ زندگانی فاطمه علیها السلام، ص58.
13. بیت الاحزان، ص59؛ مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص54.
14. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، صص 59 - 61.
15. همان، ص67.
16. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص72؛ بیت الاحزان، ص62.
17. بیت الاحزان، ص63.
آیات نازل شده در شأن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و برتری ایشان بر همسران پیامبر صلی الله علیه و آله
سؤال: چرا از نظر شیعه دختر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم، فاطمه (علیها السَّلام) بر همسران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برترى دارد؟
جواب: براى پاسخ به این پرسش به قرآن مراجعه مى کنیم، آیا آیاتى که درباره دخت گرامى پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نازل شده است، درباره همسران او نیز فرود آمده است؟ برخى از آیاتى که در شأن حضرت فاطمه (علیها السَّلام) نازل شده عبارتند از:
1? سوره کوثر:
خدا به پیامبر (صلَّى اللّه علیه و آله و سلَّم) خطاب مى کند که ما به تو «کوثر» دادیم، آن جا که مى فرماید:
[إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ* فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ* إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ].
«ما به تو کوثر اعطا کردیم، پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن، به درستى که دشمن تو ابتر است».
مفسران در مصداق «کوثر» که به معنى «خیر کثیر» است، اقوالى دارند، ولى قول روشن همان است که بگوییم مراد از آن، فرزندان زیادى است که خدا از طریق حضرت زهرا (علیها السَّلام) به پیامبر لطف فرموده است و شاهد این گفتار آخر سوره است که مى فرماید: اى رسول گرامى دشمن تو «ابتر» است، یعنى تو ابتر نیستى به دلیلى که ما به تو کوثر یعنى خیر کثیر دادیم که یکى از مظاهر آن فرزندان زیاد از نسل زهرا (علیها السَّلام) است.
فخر رازى در تفسیر سوره «کوثر» مى گوید: این خبر غیبى قرآن تحقق پذیرفته است زیرا اموى ها و عباسى ها در کشتن فرزندان زهرا (علیها السَّلام) دریغ نکردند، مع الوصف شرق و غرب عالم از نسل زهرا مالامال است، آنگاه مى گوید: علما و دانشمندانى بزرگ مانند باقرالعلوم وحضرت صادق وحضرت کاظم و حضرت رضا (علیهم السَّلام) در آغوش این خانواده پرورش یافته اند.[1]
2. آیه تطهیر:
آیه دیگرى که درباره حضرت زهرا (علیها السَّلام) نازل شده، آیه «تطهیر» است:
[إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً].[2]
«همانا خداوند اراده کرده است تا رجس و پلیدى را از شما اهل بیت ببرد و شما را به پاکى حقیقى برساند».
این آیه درباره حضرت زهرا (علیها السَّلام) و دو فرزندش حسن و حسین (علیمها السَّلام) و همسر گرامى و پدر بزرگوارش نازل شده است و مقصود از اهل بیت، خاندان وحى و نبوت است.
روایات زیادى گواهى مى دهد که پیامبر هر چهار نفر را به همراه خود زیر کسایى قرار داد واین آیه را تلاوت کرد و فرمود: خدایا براى هر پیامبر اهل بیتى است و اینها اهل بیت من هستند.
3. آیه مباهله:
در یکى از سالهاى هجرت، پیشوایان نصاراى «نجران» وارد مدینه شدند تا با پیامبر از نزدیک مناظره کنند، آنان در مناظره محکوم شدند، ولى از پذیرفتن اسلام سربرتافتند. پیامبر آنان را به مباهله دعوت کرد، یعنى همگان در نقطه اى به دور از مردم گرد آیند و دروغگویان را لعن و نفرین کنند.
و این همان حقیقت است که در قرآن چنین از آن یاد شده است:
[فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ].[3]
«پس بگو بیایید بخوانیم (بیاوریم) فرزندان ما را و فرزندان شما را، زنانمان را و زنانتان را و نفس هایمان و نفس هایتان را (کسانى را که جان ما و شما هست)…».
آیه مبارکه حاکى است که پیامبر باید سه گروه را به میدان مباهله وارد کند:
الف: فرزندان خود را «أَبنائنا».
ب: زنان خویش را «نِسائنا».
ج: جان هاى خویش را «أنفسنا».
و به اتفاق مفسران و تاریخ نویسان، پیامبر از فرزندان منتسب به خویش فقط حسن و حسین (علیمها السَّلام) را وارد میدان مباهله کرد، و از زنان زهرا (علیها السَّلام) را برگزید، و از گروه سوم بنام «أنفسنا» که جان پیامبر باشند على (علیه السَّلام) را همراه آورد .
4. آیه اطعام براى خدا:
سوره هل اتى از سوره هاى مورد توجه شیعیان است، زیرا آیاتى از این سوره در ستایش خاندان رسالت وارد شده(خانه ای که فاطمه صلی الله علیه وآله وسلم محور آن است)، و آنان را توصیف مى کند، آنجا که مى فرماید: [ یُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً* وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً* إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً* إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً* فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً* وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِیراً].[4]
«آنها به نذر خود وفا می کنند، و از روزى که شرّ و عذابش گسترده است می ترسند، و غذاى (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» می دهند!، (و می گویند:) ما شما را بخاطر خدا اطعام می کنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمی خواهیم!، ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزى که عبوس و سخت است! ، (بخاطر این عقیده و عمل) خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه می دارد و آنها را می پذیرد در حالى که غرق شادى و سرورند! ، و در برابر صبرشان، بهشت و لباسهاى حریر بهشتى را به آنها پاداش می دهد! ».
در این آیات نکات فراوانى هست که به برخی از آنها اشاره مى کنیم:
1? وفاى به نذر: آنجا که نذر کرده بودند که سه روز روزه بگیرند و همگى به نذر خود وفا کردند.
2? هنگام افطار، بینوایى در خانه ایستاد و غذا طلبید، آنان خوراک خود را در اختیار او نهادند و با آب افطار کردند، فرداى آن روز نیز روزه گرفتند، این بار به هنگام افطار یتیمى در خانه ایستاد و درخواست غذا کرد، آنان خوراک خود را به او دادند و با آب افطار کردند.
روز سوم نیز روزه گرفتند این بار اسیرى درخواست خوراک کرد و همگى غذاى خود را به او دادند.
3? آنان خوراک خود را در حالى که به آن نیاز داشتند یعنى گرسنه بودند در راه خدا دادند زیرا ضمیر «على حبّه» به طعام برمى گردد که از فعل «ویطعمون» برگرفته مى شود.
4? انگیزه آنان ستایش و پاداش نبود، بلکه آنان این کار را براى خدا انجام مى دادند و شعارشان این بود «إِنّما نُطْعِمُکُمُ لوجهِ اللّه».
5. آیه مودت:
قرآن مجید مودت زهرا (علیها السَّلام) را در ضمن مودت قربى به عنوان یک فریضه معرفى کرده است و آن را به ظاهر، اجر رسالت مى داند، آنجا که مى فرماید: [قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى].[5] «بگو من از شما پاداشى جز دوستى خویشاوندان خودم نمى خواهم».
اینها برخى از آیاتى است که مقام و موقعیت این بانوى بزرگ اسلام را معرفى مى کند و اگر به روایاتى که از پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم در حق زهرا (علیها السَّلام) وارد شده است توجه کنیم، منزلت حضرت زهرا (علیها السَّلام) نمایان تر مى گردد.
زهرا (علیها السَّلام) بانویى است که رضاى او رضاى پیامبر و خشم او خشم پیامبر است و از طرفى هم رضا و خشم پیامبر همسو با رضا و خشم خدا مى باشد.[6]
بنابراین او بانویى معصوم بوده که رضا و خشم او با رضا و خشم الهى برابر بوده است و به خاطر همین شایستگى هاى ذاتى است که پیامبر فرمود: دخترم زهرا سیده زنان بهشت است.[7]
اکنون نظرى به گفتار پیامبر (صلَّى اللّه علیه و آله و سلَّم) درباره دخت گرامى اش مى افکنیم و از روایات فراوانى که درباره دخت گرامى پیامبر (صلَّى اللّه علیه و آله و سلَّم) وارد شده به یک مورد بسنده مى کنیم.
بخارى در صحیح خود، بابى درباره مناقب فاطمه (علیها السَّلام) منعقد کرده و مى گوید:
«قال النبى (صلَّى اللّه علیه و آله و سلَّم) فاطمة سیدة نساء أهل الجنّة». و در جاى دیگر چنین نقل مى کند: «إنَّ رَسُول اللّه (صلَّى اللّه علیه و آله و سلَّم) قالَ: «فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّى فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَنى».[8]
بدین ترتیب، جز فاطمه (علیها السَّلام)، بانوى بزرگوارى که سرور زنان بهشت باشد، کیست؟ با این مناقب در قرآن و حدیث چگونه مى توان دیگران را با او همسنگ و هم طراز دانست؟[9]
—–
پاورقی
[1] – تفسیر رازى، تفسیر سوره کوثر.
[2] – احزاب/ 33?
[3] – آل عمران/ 61?
[4] – انسان/ 7- 12?
[5] – شورى/ 23?
[6] – قال النبى صلَّى اللّه علیه و آله و سلَّملفاطمة: إنّاللّه یغضب لغضبک، ویرضى لرضاک» (مستدرک حاکم: 3/ 154؛ ذخائر العقبى: ص 39). و نیز فرمود: فاطمة بضعة منّى فمن أغضبها فقد أغضبنى. (خصائص النسائى: ص 35).
[7] – قال النبى صلَّى اللّه علیه و آله و سلَّم: فاطمة سیدة نساء أهل الجنّة. (صحیح بخارى: 5/ 29، باب مناقب فاطمة).
[8] – صحیح بخارى، ج 5، ص 105، حدیث 255?
[9] – راهنماى حقیقت، شیخ جعفر سبحانی، ص:397 – 403?
بسم الله الرحمن الرحیم
الأمالی للصدوق أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْخَلِیلِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ الْفَقِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ زُرْعَةَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع کَیْفَ کَانَ وِلَادَةُ فَاطِمَةَ ع فَقَالَ نَعَمْ إِنَّ خَدِیجَةَ ع لَمَّا تَزَوَّجَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ ص هَجَرَتْهَا نِسْوَةُ مَکَّةَ فَکُنَّ لَا یَدْخُلْنَ عَلَیْهَا وَ لَا یُسَلِّمْنَ عَلَیْهَا وَ لَا یَتْرُکْنَ امْرَأَةً تَدْخُلُ عَلَیْهَا فَاسْتَوْحَشَتْ خَدِیجَةُ لِذَلِکَ وَ کَانَ جَزَعُهَا وَ غَمُّهَا حَذَراً عَلَیْهِ ص فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ کَانَتْ فَاطِمَةُ ع تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ کَانَتْ تَکْتُمُ ذَلِکَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ یَوْماً فَسَمِعَ خَدِیجَةَ تُحَدِّثُ فَاطِمَةَ ع فَقَالَ لَهَا یَا خَدِیجَةُ مَنْ تُحَدِّثِینَ قَالَتْ الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی یُحَدِّثُنِی وَ یُؤْنِسُنِی قَالَ یَا خَدِیجَةُ هَذَا جَبْرَئِیلُ یُخْبِرُنِی أَنَّهَا أُنْثَى وَ أَنَّهَا النَّسْلَةُ الطَّاهِرَةُ الْمَیْمُونَةُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى سَیَجْعَلُ نَسْلِی مِنْهَا وَ سَیَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّةً وَ یَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِهِفَلَمْ تَزَلْ خَدِیجَةُ ع عَلَى ذَلِکَ إِلَى أَنْ حَضَرَتْ وِلَادَتُهَا فَوَجَّهَتْ إِلَى نِسَاءِ قُرَیْشٍ وَ بَنِی هَاشِمٍ أَنْ تَعَالَیْنَ لِتَلِینَ مِنِّی مَا تَلِی النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ فَأَرْسَلْنَ إِلَیْهَا أَنْتَ عَصَیْتِنَا وَ لَمْ تَقْبَلِی قَوْلَنَا وَ تَزَوَّجْتِ مُحَمَّداً یَتِیمَ أَبِی طَالِبٍ فَقِیراً لَا مَالَ لَهُ فَلَسْنَا نَجِیءُ وَ لَا نَلِی مِنْ أَمْرِکِ شَیْئاً فَاغْتَمَّتْ خَدِیجَةُ ع لِذَلِکَ فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ عَلَیْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ سُمْرٍ طِوَالٍ کَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِی هَاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ لَمَّا رَأَتْهُنَّ فَقَالَتْ إِحْدَاهُنَّ لَا تَحْزَنِی یَا خَدِیجَةُ فَإِنَّا رُسُلُ رَبِّکِ إِلَیْکِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُکِ أَنَا سَارَةُ وَ هَذِهِ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِیَ رَفِیقَتُکِ فِی الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ کُلْثُمُ أُخْتُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ بَعَثَنَا اللَّهُ إِلَیْکِ لِنَلِیَ مِنْکِ مَا تَلِی النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ فَجَلَسَتْ وَاحِدَةٌ عَنْ یَمِینِهَا وَ أُخْرَى عَنْ یَسَارِهَا وَ الثَّالِثَةُ بَیْنَ یَدَیْهَا وَ الرَّابِعَةُ مِنْ خَلْفِهَا فَوَضَعَتْ فَاطِمَةَ ع طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَى الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّى دَخَلَ بُیُوتَاتِ مَکَّةَ وَ لَمْ یَبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لَا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلَّا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِکَ النُّورُ وَ دَخَلَ عَشْرٌ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ کُلُّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مَعَهَا طَسْتٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ إِبْرِیقٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ فِی الْإِبْرِیقِ مَاءٌ مِنَ الْکَوْثَرِ فَتَنَاوَلَتْهَا الْمَرْأَةُ الَّتِی کَانَتْ بَیْنَ یَدَیْهَا فَغَسَلَتْهَا بِمَاءِ الْکَوْثَرِ وَ أَخْرَجَتْ خِرْقَتَیْنِ بَیْضَاوَیْنِ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَطْیَبَ رِیحاً مِنَ الْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ فَلَفَّتْهَا بِوَاحِدَةٍ وَ قَنَّعَتْهَا بِالثَّانِیَةِ ثُمَّ اسْتَنْطَقَتْهَا فَنَطَقَتْ فَاطِمَةُ ع بِالشَّهَادَتَیْنِ وَ قَالَتْ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ أَبِی رَسُولُ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ وَ وُلْدِی سَادَةُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَیْهِنَّ وَ سَمَّتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا وَ أَقْبَلْنَ یَضْحَکْنَ إِلَیْهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِینُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ السَّمَاءِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلَادَةِ فَاطِمَةَ ع وَ حَدَثَ فِی السَّمَاءِ نُورٌ زَاهِرٌ لَمْ تَرَهُ الْمَلَائِکَةُ قَبْلَ ذَلِکَ وَ قَالَتِ النِّسْوَةُ خُذِیهَا یَا خَدِیجَةُ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً زَکِیَّةً مَیْمُونَةً بُورِکَ فِیهَا وَ فِی نَسْلِهَا فَتَنَاوَلَتْهَا فَرِحَةً مُسْتَبْشِرَةً وَ أَلْقَمَتْهَا ثَدْیَهَا فَدَرَّ عَلَیْهَا فَکَانَتْ فَاطِمَةُ ع تَنْمِی فِی الْیَوْمِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی الشَّهْرِ وَ تَنْمِی فِی الشَّهْرِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی السَّنَةِ
ترجمه
در کتاب امالى شیخ صدوق، از مفضّل بن عمر نقل شده است که گفت:
به امام صادق علیه السّلام گفتم: ولادت حضرت فاطمه علیها السّلام چگونه بوده است؟
امام فرمود: هنگامى که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم با خدیجه علیها السّلام ازدواج کرد، زنان مکه از خدیجه کنارهگیرى نمودند و نزد وى نمىرفتند، به او سلام نمىکردند، و به هیچ زنى اجازه نمىدادند که با او معاشرت و تماس داشته باشد. این برخورد زنان سبب ناراحتى و اندوه خدیجه شد، البته غم و اندوه وى بیشتر براى پیامبر اسلام بود که مبادا آسیبى متوجّه وى گردد.
وقتى خدیجه به حضرت فاطمه حامله شد، فاطمه در رحم مادر همدم او بود و با مادرش سخن مىگفت، و وى را به صبر توصیه مىنمود، خدیجه این موضوع را از رسول خدا مخفى مىداشت تا اینکه یک روز پیامبر نزد خدیجه آمد و شنید که او با کسى سخن مىگوید، پس به او گفت: اى خدیجه! با چه کسى سخن مىگویى؟ خدیجه گفت: با این بچهاى که در رحم دارم، او با من سخن مىگوید و مونس ساعات تنهایى من است.
رسول خدا فرمود: اى خدیجه! جبرئیل مرا بشارت داده که او دختر است، و گفته که او منشأ نسلى پاک و مبارک است و خداوند تبارک و تعالى مقدّر نموده که نسل من از طریق او برقرار و پایدار بماند، و مقرّر فرموده که فرزندان او پس از انقطاع وحى امام و خلیفه خدا درزمین باشند. خدیجه دائما در همین حال بود تا اینکه هنگام وضع حمل وى فرا رسید، پس کسى را نزد زنان قریش و بنى هاشم فرستاد که بیایید و مرا در امر تولّد فرزند یارى نمایید. آنان در جواب گفتند: چون تو سخن ما را در باره ازدواج با محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم نادیده گرفتى و با آن مرد فقیر و یتیم ازدواج کردى، پس ما نزد تو نخواهیم آمد و تو را در این امر یارى نخواهیم نمود. خدیجه از شنیدن این جواب غمگین شد؛ در همان حال چهار زن گندمگون و بلند بالا که خدیجه فکر مىکرد از زنان بنى هاشم هستند نزد او حاضر شدند، هنگامى که خدیجه آنها را دید اظهار درد و ناراحتى کرد، یکى از آنان گفت: اى خدیجه! نگران نباش، زیرا ما فرستاده خداییم تا تو را در امر زایمان کمک کنیم، ما خواهران تو هستیم، من ساره هستم، و این بانو آسیه دختر مزاحم است که در بهشت دوست و همراه تو خواهد بود، و این مریم دختر عمران، و آن دیگرى کلثم خواهر موسى بن عمران است، پس یکى از آنان در سمت راست خدیجه، و یکى در طرف چپ وى، و دیگرى در مقابل او و چهارمى ایشان در بالاى سر او نشستند، و بدین ترتیب خدیجه، حضرت فاطمه علیها السّلام را در حالى که پاک و پاکیزه بود، به دنیا آورد.
هنگامى که آن حضرت متولّد شد نورى از او ساطع گردید و داخل خانههاى مکّه شد به طورى که در شرق و غرب این شهر خانهاى باقى نبود مگر آنکه نور در آن داخل شده بود، آنگاه ده تن از حور العین در حالى که به دست هر کدامشان یک طشت و ابریقى از بهشت که پر از آب کوثر بود داخل اتاق شدند، آن بانویى که در پایین پاهاى خدیجه قرار گرفته بود آن ظرفها را از دست ایشان گرفته و فاطمه علیها السّلام را با آب کوثر شستشو داد، سپس طفل را در دو حوله سفید و خوشبو پیچید و بعد از آن از او خواست که سخن بگوید، پس فاطمه زبان گشود و فرمود: شهادت مىدهم که معبودى جز خداى یگانه وجود ندارد، و شهادت مىدهم که پدرم رسول خدا و برترین پیامبران است و همسرم على برترین اوصیا، و فرزندانم برترین بازماندگان و سرور مردمان هستند، و پس از این گفتار به آن بانوان سلام کرد و هر یک را به نامشان خطاب کرد، پس آنان خندان و شادمان گردیدند و تولّد او را بهیک دیگر تبریک گفتند و اهل آسمان نیز ولادت او را به یک دیگر تبریک مىگفتند، و به واسطه تولّد فاطمه در آسمان نیز نور خیرهکنندهاى ظاهر گردید که ملائکه پیش از آن نظیر آن را ندیده بودند. پس آن زنان به خدیجه گفتند: این مولود پاک و مبارک را بگیر که در خود او و نسل او برکت قرار داده شده، خدیجه در حالى که خوشحال و مسرور بود فاطمه را در آغوش گرفت و پستان خود را در دهان او نهاد و شیر در دهان او جارى نمود، و این نوزاد از رشد فوق العادهاى برخوردار بود به طورى که در هر روز به اندازه یک ماه، و در هر ماهى به اندازه یک سال رشد مىکرد
دوران کودکی حضرت زهرا علیها السلام ------------------------------------------------- اکثر علمای امامیه مانند کلینی در اصول کافی، ج1، ص458 و ابن شهر آشوب در مناقب، ج3، ص357، مجلسی در بحار الانوار، ج43، ص6 و حیات القلوب، ج2، ص149 و فیض کاشانی در وافی، ج1، ص173 نوشته اند: که فاطمه پنج سال بعد از بعثت تولد یافت مدرک آن روایتی است که ابو بصیر از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت کرده که فرموده: مادرم فاطمه در بیستم جمادی الثانی در هنگامی که پیغمبر چهل و پنج ساله بود به دنیا آمد هشت سال با پدرش در مکه بود و ده سال در مدینه با پدرش زندگی کرد. [1] پس فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ در دوران کودکی پیش پدر عزیزش رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و مادر گرامیش بانوی بزرگ اسلام خدیجه کبری زندگی می کرد ؛ دوران شیرخوارگی و ایام کودکی زهرا ـ علیها السلام ـ در محیط بسیار خطرناک و اوضاع بحرانی انقلابی صدر اسلام گذشت ؛ بدون شک در روح آن کودک تأثیرات شایانی داشته است با شرایط سختی که اسلام در آغاز راه بود و سخت ترین مراحل را باید سپری می کرد تا پایه ریزی شود و مشرکان محیطی ترسناک و وحشتناک برای مسلمانان نوپا مهیا کرده بودند و آنها را شکنجه می دادند تا از اسلام دست بردارند، و نقشه های مختلف برای قتل پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ کشیدند. فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ در چنین روزگاری بحرانی و در چنین محیط خطرناک و وحشت آوری به دنیا آمد و رشد و نمود کرد، مدتی از دوران شیرخوارگی او در شعب ابوطالب سپری شد و در آنجا از شیر خوردن باز گرفته شد و در همان ریگستان سوزان راه رفتن را یاد گرفت. و در همان محیط قحطی غذاخور شد، بانویی که شایستگی مادر یازده امام (علیهم صلوات الله ) را داشت باید چنین آزمونهایی درپیش داشت ودر چنین محیطی رشد می نمود. فاطمه ـ علیها السلام ـ در سن پنج سالگی بود، که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و بنی هاشم از محاصره اقتصادی و تنگنای وحشتناک شِعْب نجات یافته و به خانه و زندگی خودشان برگشتند، این زندگی برای زهرای مرضیه تازگی داشت، اما افسوس که این شادی دوامی نداشت، چرا که حادثه ی جانسوزی روح حساس فاطمه کوچک را افسرده نمود و بزرگترین ضربه ی روحی را بر خود دید، در این حال بود که هرازگاه سراغ مادر را می گرفت و گریه می نمود و از پدر مهربانش مادر را می خواست. لذا بعد از مرگ مادر تنها امید و تکیه گاه زهرا ـ علیها السلام ـ پدر مهربانش بود. پدرش نیز از غم مرگ یار عزیزش خدیجه و پشتیبان بزرگش ابو طالب در اندوه و سوگ بود. بعد از این زهرا باید غمخوار و یار پدر باشد و شاهد تمام تلخی ها و آزارهایی باشد که توسط مشرکان مکه بر پدرش روا می شد. روزگاری بسیار غمبار در خانه و زندگی برای فاطمه ـ علیها السلام ـ حاکم بود، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بعد از خدیجه با زنی به نام «سوده» ازدواج کرد، و زنان دیگری هم اختیار نمود که دربارة حضرت زهرا ـ علیها السلام ـ اظهار علاقه می نمودند، اما هیچ محبت و علاقه ای جایگزین مهر و علاقه مادر نمی شود، اما رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ با درک شرایط و موقعیت روحی دختر گرامیش اظهار محبت بیش از پیش درباره او می نمود و جبران فقدان مادر کرده و دربارة او بسیار سفارش و خیلی او را دوست وگرامی ، می داشت، و در کنار خویش او را تربیت می نمود. لذا این حوادث خللی بر روح آن حضرت وارد نساخت بلکه بر عکس گوهر وجودش را صیقل و تابناک نمود و برای هرگونه مبارزه ای آماده و نیرومندش گردانید. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بر اثر فشار و اذیت مشرکان تصمیم به مهاجرت از مکه به یثرب شد و علی ـ علیه السلام ـ را مأمور ساخت تا فاطمه و مادرش و دختر پیامبر و فاطمه دختر حمزه سید الشهداء را به یثرب بیاورد. علی با شجاعت و شهامت این وظیفه را انجام داد و به سلامتی امانت رسول الله را به او رسانید. پیامبر بعد از ازدواج با ام سلمه، فاطمه ـ علیها السلام ـ را به او سپرد تا در تربیت او کوشش کند و از او مواظبت کند ولی ام سلمه می گوید: «رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فاطمه را به من سپرد تا او را تربیت کنم من هم از تربیت او دریغ نورزیدم، اما به خدا سوگند او از من با ادبتر و داناتر بود.[2]» بعد از هجرت، دیگر دوران کودکی حضرت زهرا ـ علیها السلام ـ سپری می شد و کم کم به سن بلوغ، و جوانی می رسید، و بعد از مادرش پدر اولین غمخوار و تربیت کننده او بود و نیز که دو تن از زوجات پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ یعنی (سوده و ام سلمه) که هر دو مورد احترام پیامبر بودند. برای زهرا وظایف مادری را انجام می دادند
. حجاب و پوشش حضرت زهرا علیها السلام ---------------------------------------------------- دستور به حجاب و عفاف نه تنها یک ضرورت اجتماعی برای حفظ عفت جامعه است، بلکه مهمترین راهکار حفظ عفت، کرامت و شخصیت انسانی زنان در عرصههای گوناگون میهای گوناگون میباشد و پارة وجود رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ کاملترین اسوه و الگوی حیا، عفت و حجاب است. دختری که پدرش کانون همة حوادث سیاسی و اجتماعی آن روزگار بود و او در کنار پدر، چون مادری مهربان، در همة این صحنهها حضور داشت. چه در دوران کودکی در شرایط طاقتفرسای مکه در حصر اقتصادی در شعب ابی طالب، چه در دوران بعد از هجرت به مدینه و کشاکش جنگهای پر شمار و حوادث بیشمار، و چه در خانة علی ـ علیه السّلام ـ که محل آمد و شد فراوان اصحاب و یاران رسول ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود و حضرت صدیقة طاهره (س)، در همة این صحنهها حضور داشت، اما با همة این احوال عفاف و حجاب او در اوج یگانگی و بیمثالی بود. جلوههای بسیار زیبا و دیدنی از رفتار و گفتار حضرت فاطمه زهرا (س) در عرصة حجاب و عفاف در منابع گزارش شده است که حقیقت هر یک از این رفتارها و گفتارها میباید سرمشق دختران و زنان در زندگی قرار گیرد.[3] روایات وارد شده از صدیفه طاهره (س) در رابطه با حجاب مؤید این مطلب است که خود حضرت زهرا (س) از کودکی به این مطلب اهمیت میدادند و از همان اوان کودکی پوشش ظاهری خود را حفظ میکردند در روایتی آمده است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به فاطمه (س) فرمود: چه چیزی برای زن بهتر و نیکوتر است؟ فاطمه (س) گفت: اینکه او مردی را نبیند و مردی نیز او را نبیند.و اما راجع به کیفیت حجاب حضرت زهرا (س) در منابع آمده است که آن حضرت در خارج از خانه از پوششی استفاده میکردند در روایتی آمده است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به فاطمه (س) فرمود: چه چیزی برای زن بهتر و نیکوتر است؟ فاطمه (س) گفت: اینکه او مردی را نبیند و مردی نیز او را نبیند.و اما راجع به کیفیت حجاب حضرت زهرا (س) در منابع آمده است که آن حضرت در خارج از خانه از پوششی استفاده میکرد که تمام بدن را از سر گرفته تا پاها را میپوشانید و با چنین پوششی در جامعه حاضر میشد. امید است که این شیوة عملی حضرت زهرا (س) و تمام سیره ایشان در زندگی، الگوئی باشد برای تمامی زنان با ایمان و با عفاف جهان اسلام. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . نظر شیخ مفید این است که در سال دوم بعثت بانوی دو عالم متولد شده که مختار حضرت استاد نیز همان است ولی بنده به خاطر روایت امام صادق ـ علیه السلام ـ آن را قبول میکنم اما نظر استاد مورد نظر باشد بهتر است. [2]. دلایل الامه، ص11. [3] . ر.ک: بحارالانوار مجلسی، ج 101، ص 36 و ج 100، ص 238 و ج 37، ص 69 و ج 43، ص 84.
یکی از لقب ها و کنیه های فاطمه (س) "أم أبیها" و دیگری "بتول" است.
" أم أبیها "به معنای "مادر پدرش" لقبی است که رسول اکرم (ص) به دختر خود دادند. چه اینکه پیامبر (ص) در خردسالی مادر را از دست داد و سراسر عمر عزیزش را بسختی گذراند و تا قبل از ازدواج با حضرت خدیجه و حتی پس از آن، پیوسته مورد آزار مشرکان بود. در این موارد دختر عزیزش فاطمه، با اینکه کودکی بیش نبود چون پروانه به گرد شمع وجود پدر می گشت وهیچگاه از او جدا نمی شد و در رفع اندوه او آنچه می توانست می کوشید و از پدر دلجویی می کرد. چون رسول خدا(ص) دلسوزی وی را می دید اشک می ریخت و می فرمود: او مادر پدرش است.
این کنیه را شیعه و سنی نقل کرده و در معنای آن وجوهی بیان نموده اند. در میان معانی آن علاوه بر آنچه بیان شد، شاید بهترین وجه این باشد که: «ام» در لغت به معنای مقصود و هدف نیز آمده است و چون فاطمه ثمره درخت نبوت و حاصل عمر حضرت ختمی مرتبت بود او را ام ابیها گفتند. او بود که مقصود حقیقی و هدف و ثمره واقعی زندگانی پیغمبر بود.
بتول از ریشه "بتل" به معناى قطع است و دارای معانی متعددی است :
1. بتول به زنی گفته می شود که نسبت به مردان هیچ گونه میل و شهوتی نداشته باشد[1]؛
2. بتول به زنی گفته می شود که با زنان دیگر تفاوت های اساسی داشته باشند. در بعض از منابع آمده است:" مریم و فاطمه را از آن جهت بتول گفتهاند که از جهت فضل و دین و حسب، غیر از زنان زمان خود بودند.
3. بتول به کسی گفته می شود که از علائق مادی و دنیوی بر کنار باشد. حضرت مریم و فاطمه را بتول گفتهاند به دلیل اینکه ایشان از دنیا قطع علاقه نموده متوجه خداوند تعالى گردیدهاند.[2]
4. بتول به زنی گفته می شود که خون حیض نبیند. و علت این که به حضرت زهرا (ع) لقب" بتول" داده شد این است که آن حضرت هیچ گاه حائض نمی شدند.
شیخ صدوق از حضرت على (ع) روایت کرده که از رسول خدا (ص) سؤال شد: اى رسول خدا بتول یعنى چه؟ از شما شنیدهایم که گفتهاید مریم و فاطمه هر دو بتول هستند. پیامبر فرمود: بتول آن زنى را می گویند که حیض نمىشود؛ زیرا حیض براى دختران انبیا ناپسند است.[3]
همچنین در روایتی از امام باقر (ع) از پدرانش نقل شده که فرمودند: فاطمه (ع) دختر پیامبر (ص) طاهره نامیده شد؛ زیرا آن حضرت از هر نوع پلیدی پاک است و هیچ وقت خون حیض و نفاس ندیده است.[4]
اما چنین حالتی مخصوص فاطمه (س) نیست، بلکه براساس آیه شریفه (آل عمران، 42) و روایاتی از شیعه و سنی و تفاسیری که درشأن نزول آیه وارد شده، حضرت مریم نیز هرگز خون حیض ندیده است[5] و خداوند متعال آن را به عنوان فضیلت برای مریم (س) بیان می کند.
هم چنین بر اساس روایاتی که وارد شده تمام دختران پیامبران نیز این گونه بودند؛ پیامبر (ص) می فرماید: حیض براى دختران انبیا ناپسند است.[6]
اما این که یک ویژگی خلاف متعارف، نمی تواند ارزش باشد.! باید گفت همیشه اینطور نیست و در بسیاری از موارد داشتن ویژگی های غیر متعارف و خارق العاده یک ارزش بزرگ به حساب می آید. حضرت عیسی در روزهای نخستین تولد که در گهواره زبان گشود و گفت:" إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا وَ بَرَّا بِوَالِدَتىِ وَ لَمْ یجَْعَلْنىِ جَبَّارًا شَقِیًّا وَ السَّلَامُ عَلىََّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا"[7] یعنی:" من بنده خدایم او کتاب (آسمانى) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است! و مرا- هر جا که باشم- وجودى پربرکت قرار داده و تا زمانى که زندهام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است! و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقى قرار نداده است! و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولّد شدم، و در آن روز که مىمیرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد!"
با این که چنین سخن گفتنی بر خلاف روال طبیعی و عادی است، اما از معجزات بزرگ آن حضرت و فضیلت بزرگی برای آن حضرت است و با این کار دامن مادر خود را از اتهام بدخواهان پاک نمود.
بنابر این گر چه ندیدن حیض برای زنانی که در موقعیت حیض دیدن هستند ممکن است یک بیماری بسیار خطرناک باشد و موجب ضرر هایی به آنها شود، اما با توجه به قدرت و حکمت خداوند متعال در جلوگیری از ضررهای آنان برای زنانی که خداوند به صورت خاص اراده کرده است تا آنان چنین خونی را نبینند یک امتیاز بزرگ است؛ زیرا زنان در ایامّی مشخص به خاطر عذری (مانند حیض) نمی توانند نماز بخوانند، روزه بگیرند ، وارد مسجد الحرام و مسجد النبی شوند، در مساجد توقف کنند، الفاظ و کلمات قرآن را لمس کنند و... اما حضرت زهرا (س) به علت عنایت و توجه خاصّ خداوند چنین محدودیت هایی ندارند.